کارآفرینی واقعاً موضوع پیچیدهای است. اگر کارآفرینان همیشه بهترین عملکرد خود را نشان ندهند، احتمال شکست آنها بسیار زیاد است. تحقیقات نشان داده که بیش از ۱۰ درصد تمام سرمایهگذاریهای جدید، از سال دوم هم به آن طرف نمیرسند و متأسفانه کارآفرینان شکست میخورند. بخش زیاد دیگری نیز در سالهای بعدی شکست میخورند. در این مقاله ۸ مورد از دلایل شکست کارآفرینی و کارآفرینان را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. این دلایل شامل تأمین مالی، منابع انسانی، مشکلات مالی، دلایل عملیاتی و اوج گرفتن خیلی زود یا خیلی دیر میشود. تمام این دلایل از مدیریت اشتباه سرمایهگذاری و کسبوکار نشأت میگیرد.
علاوه بر این، موضوع دیگری که در این میان مطرح میشود، عدم توجه کافی به جزئیات است. گاهی اوقات توجه به تصویر بزرگتر باعث میشود تا کارآفرینان و مدیران چشم به جزئیات ببندند. از سوی دیگر، برخی دیگر از آنها نیز خیلی به جزئیات معطوف شده و از اهداف کلی غافل میشوند.
۱. مشکل با تأمین مالی
اولین مورد از دلایل شکست کارآفرینی به تأمین مالی مربوط میشود. همانطور که میدانید، سرمایهگذاریهای جدید و استارتآپها در تمام مراحل چرخهی زندگی خودشان به بودجه احتیاج دارند. از این رو، کارآفرینان باید اطمینان حاصل کنند که سرمایهگذاران خطرپذیر و مؤسسات مالی از آنها حمایت کرده و کمکهای خود را در طول مسیر و فرآیند ادامه میدهند.
خیلی از کارآفرینان در این مرحله به مشکلات اساسی برمیخورند. چرا که ایدهای که در ابتدا خوب به نظر میرسید، در تولید درآمد و یا جذب سرمایهگذاران شکست میخورد. همین موضوع باعث میشود که سرمایهگذاران خطرپذیر دست از کار کشیده و از سرمایهگذاری وحمایت خود عقبنشینی کنند. جدای از این، برخی دیگر از مدیران و استارتآپها با یک سرمایهی اولیه محدود شروع به کار کرده و یک جریان نقدینگی مستمر را برای خود پیشبینی نمیکنند. همین امر باعث میشود که بعد از چند ماه فعالیت، دچار مشکلات اساسی در زمینه تأمین مالی شده و کارآفرینی آنها شکست بخورد.
۲. مشکلات مربوط به کارکنان
دومین مورد از دلایل شکست کارآفرینی مربوط به بخش استخدام و جذب کارکنان است. کارآفرینان معمولاً کار خود را با منابع انسانی و کارکنان مناسب شروع نمیکنند و کمی زمان میبرد تا نیروهای موفق و مناسب را پیدا کنند. بنابراین، در روزهای شروع سرمایهگذاری، آنها منابع کافی در اختیار ندارند. این مورد یکی از مشکلات اصلی این روزهای محیطهای استارت آپی است. از سوی دیگر، جذب کارکنان متعدد هم خود میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. تعداد بالای کارکنان باعث بالا رفتن هزینهها و اتمام منابع مالی خواهد شد. مدیریت آنها نیز زمانگیر است و باعث میشود کارآفرینان از پرداختن به مسائل فنی مربوط به این کسبوکار غافل شوند.
یکی دیگر از مشکلات مربوط به کارکنان، عدم تمایل افراد باتجربه و حرفهای برای حضور در محیطهای کارآفرینی جدید و استارتآپی است. تبوتاب استارتآپها مثل گذشته داغ نیست و خیلی از افراد دیگر تمایلی ندارند تا ریسکهای حضور در یک شرکت استارت آپی جدید را بپذیرند.
۳. بحران نقدینگی
سومین مورد از دلایل شکست کارآفرینی و سرمایهگذاریها نیز در مورد مسائل پولی و مالی است. این بحران نقدینگی از عدم توجه کافی کارآفرینان به عدم تعادل بین حسابهای پرداختنی و حسابهای دریافتی خود ناشی میشود.
علاوه بر این، خیلی از سرمایهگذاران بودجه خود را بر اساس درآمدهای احتمالی آینده تنظیم میکنند. این بدین معنا است که اگر این درآمدها محقق نشوند، دچار کسری بودجه و بحران میشوند. دلیل بعدی که میتواند در ایجاد بحران نقدینگی در محیطهای استارتآپی منجر شود، ورشکستگی و یا مشکلات مالی شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیری است که از آنها حمایت میکرد. کاهش منابع مالی این شرکتها باعث میشود آنها دست از حمایت از برخی پروژهها بکشند.
اگرچه سرمایهگذارها میتوانند بخشی از مطالبات پرداختنی را به آینده موکول کنند. اما مسائلی مانند هزینههای جاری، دستمزد کارکنان و یا هزینههای مربوط به تأمینکنندگان را نمیتوان به آینده موکول کرد. عدم پرداخت این موارد میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی و در نهایت منجر به تعطیلی مجموعه شود.
۴. سوءمدیریت عملیاتی
چهارمین مورد از دلایل شکست کارآفرینی و استارت آپها مربوط به جنبه عملیاتی و اجرایی میشود؛ جایی که کارآفرین در مدیریت مؤثر، کارآمد و هدفمند کسبوکار شکست میخورد. برای مثال، بسیاری از کارآفرینان اغلب خود را درگیر واقعیتهای اصلی ادارهی کسبوکار نمیکنند و این را به دیگران واگذار میکنند تا خودشان روی تصویر و اهداف بزرگتر متمرکز شوند. همین موضوع میتواند نقطه شروع بحرانهای مربوط به سوءمدیریت عملیاتی باشد. اگرچه ما هم توصیه نداریم که خود کارآفرینها و سرمایهگذاران مسئولیت مدیریت را بهعهده بگیرند، ولی مقداری مشارکت در امور روزمره کاملاً ضروری است.
سرمایهگذاران در چند سال ابتدایی شروع کسبوکار باید خودشان مدیریت را برعهده گرفته و یا حداقل بر آن نظارت داشته باشند. این کار باعث میشود از سوءبرداشتها و اجرای اشتباه اهداف و ایدههای آن کسبوکار جلوگیری شود.
بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ دچار این اشتباه میشوند. آنها درگیر شدن در موارد مانند برنامهریزی کاری، امور اداری، امور جاری و یا منابع انسانی را بیارزش میدانند و سعی دارند وقت خود را صرف مسائل مهمتری کنند. همین موضوع و سهلانگاریهایی میتواند باعث ایجاد بحرانهای عمیق در مجموعه شده و به شکست سرمایهگذاری بینجامد.
البته مقاومت در برابر تفویض اختیارات هم میتواند یکی دیگر از دلایل شکست کارآفرینی باشد. برخی از سرمایهگذاران و کارآفرینان بر این باور هستند که حتماً و الزاماً خودشان باید کسبوکار را مدیریت کنند. اگر احساس میکنید فرد دیگری میتواند این کار را بهتر از شما انجام دهد، هرگز در برابر انتخاب او و تفویض اختیارات مقاومت نکنید. با پیشرفت کار معمولاً احتیاج خواهید داشت که نیروها و ایدههای جدیدی به تیم خود تزریق کنید.
۵. اوج گرفتن خیلی زود یا خیلی دیر
آخرین گزینه از لیست دلایل شکست کارآفرینی این است که برخی سرمایهگذاریها خیلی زود به اوج رسیده و برخی نیز خیلی دیر به اوج خود میرسند که در هر دو حالت منجر به از دست دادن منحنی موفقیت میشود. یعنی ترکیب درستی از ترکیب ایدهپردازی، پرداختن به ایده و محقق کردن آن و در نهایت به ثمر رسیدن اهداف.
برای مثال، برخی کارآفرینیها خیلی زود به اوج میرسند. یعنی سیگنالهای بازار را به اشتباه میخوانند و تصور میکنند بازار برای ارائه محصولات و برگ برنده آنها آماده است. این موضوع میتواند منجر به فرسودگی شغلی و خستگی آنها شود. چراکه آنها انتظار پیشرفت و استقبال از ایده را دارند، ولی بازخورد مناسبی دریافت نمیکنند. از سوی دیگر، برخی از کارآفرینی و استارت آپها خیلی دیر به اوج میرسند. این دسته از کسبوکارها در زمانبندی ارائه محصولات و خدمات خود اشتباه میکنند. یعنی زمانی که باید محصولات اصلی خود را ارائه کنند، این کار را انجام نمیدهند. در هر دو حالت، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که زمان ایدهپردازی و عرضه به بازار مناسب باشد و آن را به خوبی مشخص کرده باشند.
۶. نشناختن بازار
مشتریهای شما چه کسانی هستند؟ رقبای خود را میشناسید؟ بازار هدف شما کیست که فکر میکنید حاضر هستند برای خدمات و یا محصولات شما هزینه کنند؟ کارآفرینها باید بتواند پاسخ مفصل و کاملی برای تمام این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر داشته باشد. راهاندازی و مدیریت یک کسبوکار موفق مستلزم شناخت کافی و دقیق از بازار است. اگر مشتریهای خود را به خوبی نشناسید، اگر ندانید آنها چه احتیاجی دارند و حاضر هستند برای دریافت چه کالا و خدماتی هزینه کنند، محکوم به شکست خواهید بود.
۷. لقمه بزرگ برداشتن
یکی دیگر از دلایل شکست کارآفرینی، بلندپروازی است. تصور اینکه راه صدسال را در یک شب طی کنید نتیجهای جز شکست به همراه نخواهد داشت. حتی بزرگترین شرکتهای امروزی، مثل گوگل و آمازون هم کار خود را از سطوح بسیار پایین شروع کرده و به مرور پیشرفت کردند. بلندپروازی به نوبه خود منجر به شکست سرمایهگذاری شما نمیشود، اما این ایدههای غیرمنطقی و بلندپروازانه حاکی از آن است که یک یا چند مورد از موارد بالا به خوبی رعایت نشده و به مشکل خواهید خورد. شما احتمالاً بازار و رقبا را نمیشناسید، در تأمین مالی و یا تخمین درآمدهای آتی شکست میخورید و شاید هم در زمانبندی ارائه خدمات خود اشتباه کنید.
۸. بازاریابی اشتباه یا ناکافی
حتی اگر بهترین برنامه ریزی، بهترین پشتوانه مالی، کارکنان و حتی بهترین کالا و خدمات دنیا را داشته باشید، ولی کسی از آن اطلاع نداشته باشد چه فایدهای دارد؟ کسبوکار شما باید شناخته شده و مردم در مورد مزایای استفاده از خدمات شما اطلاع پیدا کنند. اگر نتوانید به مخاطبان خود دسترسی داشته باشید، باقی موارد هیچ ارزشی نخواهد داشت و موفق نمیشوید.
سیاستها و فعالیتهای صحیح بازاریابی برای تمام کسبوکارها ضروری است. در میان تمام روشهای بازاریابی، تبلیغات دهانی (Word of Mouth) کمترین هزینه و بیشترین کارایی را دارد. مطالعات حاکی از آن است که افراد نسبت توصیه دوستان و اطرافیان خود بیشترین اعتماد را دارند. با این حال، سایر ابزارهای بازاریابی هم طبعاً مزایای خود را به همراه دارند. به عنوان مثال، تبلیغات کلامی اگرچه اثرگذاری بالایی دارد، اما تعداد آن محدود است. از سوی دیگر، تبلیغات دیجیتال و اینترنتی باعث میشود افراد بسیار بیشتری در مورد مجموعه و خدمات شما اطلاع پیدا کنند.
فعالیتهای بازاریابی بخش زیادی از هزینههای شما را شامل میشود؛ بنابراین، هنگام اتخاذ این سیاستها و اجرای کمپینها، باید دقت ویژهای به خرج دهید.