ایجاد تحول در سازمان با ۶ روش کاربردی
دوستان عزیز سایت قبل از آن که درباره ی راهکارهای موثر در تحول یک سازمان توسط یک رهبر صحبت کنیم، لازم است اشاره کنیم که افزایش سرعت کسب درآمد و موفقیت در کسب و کار، تغییرات به وجود آمده در اسارت آپ ها به واسطه ی تکنولوژی، بهبود کیفیت کالا و خدمات و به کارگیری نوآوری در نوع خدمت سازمان ها همگی از مهم ترین مسائل مدیریتی یک سازمان می باشد که یک تصمیم کوچک می تواند کل مجموعه ی نام برده را تحت تاثیر خود قرار دهد.
در این بین برای آن که مجموعه تحت مدیریت ما با مشکلی مواجه نشود، بایستی برای رهبر مجموعه مسائل مورد نظر بیان شود تا آن ها بتوانند با استفاده از نوآوری های شخصیتی خودشان سازمان را در جهتی مناسب پیش ببرند تا به رشد و موفقیت در کسب و کار دست پیدا کنند. در ادامه به سه نوع برخورد افراد در هنگام مواجه شدن با تحول سازمان اشاره خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
گروه استقبال کننده از هر تحول برای پیشرفت
نخستین گروه کسانی هستند که به طور معمول از هر تحولی که موجب پیشرفت سازمان شود، استقبال به عمل می آورند. آن ها تغییرات سودده را به آسانی می پذیرند، چرا که می دانند رشد مجموعه در قبال این تحول می باشد و با از بین بردن نارضایتی سایر کارکنان سعی خواهند کرد که تحول سازمانی را به دیگران بفهمانند.
گروه بی تفاوت نسبت به تحولات
دومین گروه نسبت به تحول به وجود آمده هیچ عکس العملی نشان نمی دهند و به اصطللاح بی تفاوت می باشند. آن ها هیچ نوع روزنه ی امیدی برای تحولات نمی بینند و اگر تحولات برایشان سودی نداشته باشد، به آن دست نخواهند زد؛ به عبارتی دیگر این افراد ریسک پذیر نیستند.
گروه مقاومت کننده در برابر تحولات
سومین و آخرین گروه نیز کسانی می باشند که به هر قیمتی که شده سعی می کنند در برابر تحولات به وجود آمده مقاومت نمایند. این گروه می توانند شامل مجموعه ای از رهبرها و مدیران باشند و یا آن که می توانند کارمندانی باشند که با این تحول جایگاه خودشان را در خطر ببینند؛ در نتیجه به هر کاری دست می زنند تا از تغییر و تحول جلوگیری نمایند.
حال همین گروه سوم به دو دسته ی دیگر تقسیم بندی می شود:
دسته ی اول کسانی هستند که مقاومت و به دنبال آن مخالفت خود را به طور آشکارا بیان می کنند.
اما دسته ی دوم افرادی هستند که به صورت پنهانی به ابراز مخالفت می پردازند.
باید توجه داشته باشید گروهی که به صورت آشکار به مخالفت با تحولات می پردازند، از سود بیشتری نسبت به دسته ی دوم برخوردارند، چرا که دسته ی دوم کارهای خودشان را بدون آن که کسی متوجه شود پیش می برند و در نتیجه ممکن است خرابی هایی را به بار آورند که برای کل مجموعه خطرناک باشد و آن ها را از رسیدن به رشد و موفقیت در کسب و کار دور نماید.
یک رهبر و مدیر موفق با مشاهده هر یک از شرایط بالا بایستی از قدرت لازم برای برخورد مناسب بهره مند باشد و در نتیجه با یک تصمیم گیری درست و صحیح سازمان را در مسیری درست قرار دهد. اما این که چگونه سازمان را در مسیر صحیح آن قرار دهیم، خود شامل راهکارهایی می باشد که در ادامه قصد داریم به آن ها اشاره کنیم. با ما همراه باشید.
۱ – آموزش به افراد، بهترین و موثرترین راهکار موجود در راه تغییر و تحول
وقتی یک سازمان دچار تغییر و تحول می شود، اندیشه ها و افکار نو جایگزین افکار قدیمی می شوند. این گونه است که یک مجموعه فعالیت های جدید، خواسته یا ناخواسته وارد مجموعه می شود و هر یک از افراد را به نوعی که در بالا ذکر شد تحت تاثیر قرار می دهد.
در این میان برای آن که نتیجه درستی برای سازمان رقم بخورد، رهبر یا مدیر گروه بایستی پیش از هر رویدادی کارکنان خود را با تغییرات موجود بر سر راه آشنا کند. دانش لازم را در اختیارشان قرار دهد و میزان یادگیری شان را افزایش دهد. هرچه قدر که یادگیری کارکنان افزایش پیدا کند، آن ها در مقابل تغییر و تحولات ناخواسته واکنش مناسب تری را از خودشان نشان می دهند. در نتیجه یک رهبر خوب، آموزش به افراد را نخستین هدف کاری خودش قرار می دهد.
۲ – به وجود آوردن گروه های چند نفره برای انجام امور
کار تیمی و گروهی در سازمان ها می تواند از شدت و فشار موجود بر روی کارکنان بکاهد. ضمن آن که هر فردی در یک گروه عملکردی مجزا را از خودش نشان می دهد. رفتار هر فرد تحت تاثیر ارزش های اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته و در پایان کار تیمی را دچار تحولاتی می کند. این گونه است که در نهایت تصمیم یک گروه می تواند نتیجه ی بسیار بهتری را نسبت به تصمیم یک فرد داشته باشد، چرا که یک گروه متشکل از افراد مختلف است که هر یک اندیشه هایی متفاوت دارند؛ در نتیجه در یک شرایط دشوار هر کدام از این افراد نظرات خود را ارائه داده و آن چه را که بهترین است انتخاب می کنند تا به رشد و موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنند.
۳ – پویایی و انطباق پذیری اعضای سازمان
یک رهبر بایستی افرادی را برای سازمان خود برگزیند که بداند این اشخاص از انعطاف و پویایی لازم در هنگام شکست برخوردارند؛ به راهنمایی های رهبر گوش فرا دهند و بتوانند پس از شکست نیز بر روی پاهایشان بایستند و باری دیگر تلاش کنند. رهبر باید کارکنان ناکارآمد را کنار بگذارد و بداند که اصلاحات هر چه زودتر انجام شود، ثمره ی کار نیز بهتر خواهد بود.
۴ – پیگیری کارهای سازمان بدون ترس و با جسارت کافی
رمز موفقیت یک رهبر خوب و در نتیجه ی آن یک سازمان موفق تصمیم گیری ها و انتخاب های با جسارت می باشد. اگر می دانید که برنامه ای می تواند روند کاری تیم را بهبود دهد بدون هیچ وقفه ای آن را برگزینید. افرادی می توانند در شرایط سخت تصمیم گیری بهتری داشته باشند که در یک رودخانه بر خلاف جریان اصلی آب شنا کرده باشند و طعم سختی را چشیده باشند.
رهبر موفق بایستی از مقاومت کافی برخوردار باشد و بداند که یک مانع نمی تواند یک قطار را از حرکت نگه دارد. همیشه شروع یک تحول مشکلاتی را به همراه خواهد داشت، اما اختلال در روند این تحول نیز راهکار مناسبی نخواهد بود.
۵ – استفاده از حداکثر ظرفیت سازمان
در هنگام تغییر و تحولات سازمانی سعی کنید تمام کارمندان را در آن تحول شرکت دهید تا این روند با سرعت بیشتری انجام شود. هر چقدر مشارکت افراد بیشتر باشد مقاومت آن ها بر روی تصمیم گیری ها نیز کاهش می یابد. مشارکت بیشتر افراد، تحمل آن ها را نسبت به تغییرات افزایش می دهد.
۶ – محقق کردن یک وظیفه برای هر عضو
نمی توان در مسیر یک تحول بزرگ وظایف افراد را تغییر داد. هر شخصی شغلی دارد و باید تمام تلاش خود را در شغلی که در آن تخصص دارد به کار بگیرد. در نتیجه یک رهبر نمی تواند افراد را از سمتی که در آن تخصص دارند، برکنار کرده و به کار در سمتی دیگر مجبور کند که وظایف مختلفی به همراه خواهد داشت و آن شخص با آن وظایف آشنا نیست.