دانستنی

می خواهم ثروتمند شوم – قسمت پنجم

من می خواهم پولدار شوم

دوستان عزیز به قسمت پنجم از سری مقالات می خواهم ثروتمند شوم خوش آمدید. در این مقاله قصد داریم به ادامه ی مبحث ریسک پذیری و تاثیر آن در ثروتمند شدن و بررسی نقش پول در خوشبختی و موفقیت فردی در کسب و کار بپردازیم. پس با ما همراه باشید.

معمولا اغلب مردم دوست دارند و تلاش می کنند فقط در زمینه های بی خطر قدم بردارند، در قسمت های امن سرمایه گذاری کنند؛ اما متاسفانه اکثر آن ها در نهایت بازنده از آب درمی آیند. دلیل آن هم کاملا واضح است زیرا این افراد هرگز باخت بدی ندارند؛ چرا که اصولا کاری انجام نداده اند که برد و باختی داشته باشند، اما در حقیقت هرگز بردی را هم تجربه نمی کنند!

در این میان کسانی هم هستند که می خواهند با صرفه جویی، کم خوردن، خرج نکردن و شاید به تصور خودشان با احتیاط کردن و با روش های امن پولدار شوند. البته همان طور که بارها گفتیم می شود با زندگی فقیرانه ثروت جمع کرد؛ اما مشکل اینجاست که همچنان آن ها فقیر می مانند. هرچقدر هم که حساب های بانکی پر از پولی برای خودشان فراهم کنند، اما چون به این زندگی عادت کرده اند، بازهم فقیر می مانند.

شما تا چه اندازه جرات باخت دارید؟!

همین علتی است که مسابقه های پیامکی این همه شرکت کننده دارد. زیرا کل ریسکی که در آن وجود دارد در حد از دست دادن ۱۰۰ تا ۵۰۰ تومان است و معمولا مردم جرات و تحمل از دست دادن این مبلغ را برای احتمال برنده شدن دارند. اما مشکل اینجاست که برای تقریبا بیش از ۶۰% مردم سطح تحمل شکست فقط در حد همین ۵۰۰ تومان است. به همین دلیل است که سال هاست بسیاری از مردم در مسابقات اقتصاد زندگی باخته اند.

اغلب مردم زمانی عمق و شدت باخت خودشان را متوجه می شوند که شغل خود را از دست بدهند، یا در اثر بیماری و سانحه ناتوان شوند و قادر به ادامه ی کار نباشند. آن ها امید دارند که کسی در خانواده حاضر باشد از آن ها مراقبت کند و تاوان ناتوانی آنان را بدهد. این افراد همیشه در محدوده ی قرمز زندگی و حرکت می کنند، و سراپا در قرض و بدهکاری فرو می روند. آن ها آن چنان برای مایحتاج روزمره دست و پا می زنند که حتی فرصت نمی کنند تصور ثروتمند شدن را به ذهن خودشان راه بدهند.

نقش شانس در زندگی مالی افراد چقدر است؟!

معمولا مردم فکر می کنند ثروتمند شدن کاملا شانسی و کار قضا و قدر است! در صورتی که شانس یعنی «کار کردن با اطلاعات درست و دقیق»! اگر درجایی سرمایه گذاری کردید و با شکست مواجه شدید، دوستان و اطرافیانتان برای ابراز همدردی به شما گفتند که بدشانسی آورده اید، تنها به این شکست ها و حرف آن ها بی توجهی کنید. درواقع دلیلی وجود ندارد با شخصی که راز و رمز زندگی اش با ترس و شکست پرشده صحبت کنید. در این موقعیت ها برعکس باید احساس خوش شانسی کنید! اول این که به لطف این شکست تجربه ی خیلی ارزشمندتر به دست آورده اید، زیرا همیشه اطلاعات و آگاهی ها، بیشتر از شکست ها به دست می آیند تا از بردها! دوم این که همین شکست جرات از دست دادن شما را به سطح بالاتری رسانده و دیگر احساس بدی از این شکست ها نخواهید داشت؛ درحالی که شاید مدتی پیش جرات از دست دادن کوچک ترین چیزها را هم نداشته اید.

دیدگاه ثروتمندان به پول

افراد ثروتمند عاشق داشتن بهترین و باکیفیت ترین وسایل هستند. آن ها دوست دارند پرواز فِرست کلس داشته باشند. اغلب دوست دارند در صورت گرفتن سرویس مناسب به همه انعام بدهند. زمانی که درآمد شرکتشان مناسب باشد، دوست دارند به همه ی کارمندان انعام بدهند. آن ها علاقه دارند اگر سرمایه گذاری شان خوب پیش رفت به دوستان و آشنایان خود نیز سود برسانند و باعث ثروتمند شدن آن ها شوند.

به عبارتی آن ها عاشق آزادی هایی هستند که پول برایشان به ارمغان می آورد. دوست دارند هرزمانی که می خواهند کار کنند و اگر روزی حوصله کار کردن نداشته باشند به راحتی دست از کار بردارند. بنابراین پول و ثروت ازنظر ثروتمندان یعنی تفریح! پول به آن ها حق انتخاب های بیشتری می دهد و از همه مهم تر پول آن ها را از کار سخت و جان کندن نجات می دهد!

 

آیا پول خوشبختی نمی آورد؟!

به همین دلیل حرف افرادی که می گویند پول باعث شادی و خوشبختی نمی شود، بسیار غیرقابل درک است. پس آن ها برای تفریح چه کار می کنند؟! وقتی کسی به آن ها توصیه می کند برای ثروتمند شدن صرفه جویی کنند و تا جایی که می توانند پول خرج نکنند، آیا این کار باعث شادمانی آن ها می شود؟! چرا که اصولا همه پول خرج می کنند تا شادتر باشند. اما کسانی هستند که برای رسیدن به پول که البته لازمه ی خرج کردن و شادمانی مالی است، در خرج نکردن زیاده روی می کنند! مانند کسانی که بیش از حد رژیم می گیرند و ورزش های سنگین و عجیب غریب می کنند.

اولین دلیلی که به نظر من این روش را عاقلانه نشان نمی دهد این است که خرج نکردن و صرفه جویی های افراطی معمولا خیلی ها را خوشحال نمی کند. در صورتی که هر انسانی اگر حق انتخاب داشته باشد، ترجیح می دهد پول بیشتری داشته باشد و در زندگی از آزادی های ناشی از آن لذت ببرد.

کسی که می گوید پول باعث شادمانی نمی شود دو حالت بیشتر ندارد: یا پول دارد اما چون این پول را با نخوردن و صرفه جویی هایی افراطی و خساست به دست آورده، همچنان ناخشنود و ناراضی است. یا این که اصلا معنای شادمانی را نمی داند! دوستان عزیز آنچه باعث ناخشنودی و ناراحتی می شود پول نیست، بلکه نداشتن پول است! این که پول پرداخت قبض ها را نداشته باشید؛ یا برای انجام کارهایی که آرزوی آن ها را دارید پول کافی نداشته باشید، باعث ناراحت شدن شما می شود.

 

وام و بدهی

امروز مردم با استفاده از وام هایی مثل وام خرید لوازم خانگی، وام خرید خودرو و مواردی از این قبیل زندگی خود را سپری می کنند. آن ها فکر می کنند چون کارمزد این وام ها پایین تر است پس روش خوبی را در پیش گرفته اند. در صورتی که تنها کاری که آن ها انجام داده اند این است که یک بدهی بد کوتاه مدت را به یک بدهی بد بلندمدت تبدیل کرده اند.

ممکن است این موضوع آرامش مقطعی برای آن ها به همراه داشته باشد، اما مشکل آن ها را به طور کامل برطرف نکرده است. آن ها بدهی های خود را به یک وام بد دیگر تبدیل کرده اند. این کار آن ها یعنی درگیری شدید تا زمان مرگ! دقیقا مانند برخی از افراد که هر چه سخت کار می کنند عمیق تر در بدهی های خود فرو می روند! آن ها از اول عمر سعی کردند که یک طناب رو هول بدهند اما هنوز درسی را که باید فرانگرفته اند. هنوز نفهمیده اند که طناب را نمی شود هل داد.

مطمئن باشید که اگر اتفاق خاصی رخ ندهد و تغییری در نگرش و زندگی آن ها ایجاد نشود همچنان در قرض و وام غرق می شوند، حتی تا پایان عمر!

دوستان عزیز این نکته ی مهم را بدانید که همیشه بدهی های افراد ثروتمند بسیار بزرگ تر از بدهی های فقرا است. با این تفاوت اصلی که ثروتمندان بدهی های خوب و دیگران بدهی های بد دارند! بدهی ها چه از نوع خوب و چه از نوع بد، مثل یک تفنگ مسلح شده هستند! پس همان طور که با چنین ابزاری برخورد می کنید باید با بدهی های خود نیز با احتیاط، ترس و احترام برخورد کنید.

ادامه دارد ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *