هر کارآفرینی باید در مورد نقاط ضعف و قدرت خود صادق و در مورد دلایل انتخاب مسیر کارآفرینی واقع بین باشد. برای هر کارآفرینی، حتی بهترین فرصت های کسب و کار، اگر با دلایل غلطی همراه باشند، به احتمال زیاد به سرانجام نخواهند رسید. انگیزه نقش مهمی را در راه اندازی یک کسب و کار ایفا میکند و اگر ما دلایل درستی برای راه اندازی آن نداشته باشیم، در نهایت موفق نخواهیم شد.
اکثر کارآفرینان می گویند که به دنبال علاقه خود یا حل مسائلی بودند که در زندگیشان با آنها برخورد داشته اند. اما گاهی اوقات، بنیانگذاران استارتاپ نیت خوبی ندارند.
در ادامه دلایلی را عنوان میکنیم که بهتر است به خاطر آنها به سراغ کارآفرین شدن نروید:
۱- می خواهیم ثروتمند شویم
کارآفرینانی که صاحب ثروت عظیمی می باشند، به احتمال زیاد به قصد ثروتمند شدن وارد آن کسب و کار نشده اند. آنان به دنبال روش نوینی برای جستجوی اطلاعات آنلاین بوده اند، یا عاشق یافتن و ایجاد فرصت هایی برای گسترش راهی که بتوانند علاقه و اشتیاق خود را بیان نمایند و بعد متوجه شدند که می توانند از این راه کسب درآمد هم بکنند. کارآفرینانی که ثروتمند شده اند به دلیل علاقه شان به کاری است که انجام می دهند. علاقه به کار معنی فراتری برای آنان دارد. آنها برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری فروگذار نمی کنند و اغلب خطر و مشکلات شخصی و ساعت کاری برایشان معنایی ندارد. و در این مسیر پول درآوردن اجتناب ناپذیر است.
۲- می خواهیم معروف شویم
عنوان مدیرعاملی یا کارآفرینی با مسئولیت بسیار بالایی همراه است، و هرگز نباید آن را سرسری گرفت و بی توجه بود. هرگز نباید کسب و کاری را به دلیل پیدا کردن یک عنوان شغلی یا به خاطر معروف شدن شروع کرد. حتی کسب و کارهایی که توجه های زیادی را به خود جلب کرده اند و بسیار مطرح هستند نیز اگر خوب اجرا نشوند، رو به فنا خواهند رفت. به جای این که فکر کنیم “چگونه می توانم معروف شوم؟” از خودمان بپرسیم ” چگونه می توانم چیزی را خلق کنم که شایسته توجه باشد؟”
۳- از کار کردن برای دیگران خسته شده ایم
می خواهیم رئیس خودمان باشیم؟ از سیاست های اداری متنفریم؟ قابل درک است، اما شروع کسب و کار خودمان چالش های جدیدی را پیش پای ما میگذارد. مشتری داریم که پول ما را نمیدهد؟ مشکل خودمان است. حالا دیگر کسی را نداریم تا به خاطر کم و کاستی ها سرزنشش کنیم. شاید از کار سخت و طاقت فرسای گزارش دادن به دیگران و ثبت و بایگانی تمام اسناد و مداراک متنفر باشیم، اما حالا اگر حواسمان به تمام کارها نباشد و بر آنها نظارت و کنترل نداشته باشیم، از خودمان متنفر می شویم.
۴- می خواهیم کمتر کار کنیم
شغل فعلی خود را دوست نداریم، همیشه مشغول اضافه کاری هستیم و ۶۰ ساعت در هفته کار می کنیم، و فکر می کنیم هرگز وقتی برای خانواده و دوستان خود نداریم. پیش خودمان فکر می کنیم که ” من باید کسب و کار خودم را راه بیندازم تا مجبور نباشم این همه کار کنم.” اما اشتباه فکر می کنیم. راه اندازی و رونق یک کسب و کار به مراتب کار و استرس بیشتری را در مقایسه با زمانی که فقط یک کارمند هستیم، برای ما به همراه خواهد داشت. شاید لازم باشد به دقت دلایل خستگی و استرس خود را در محل کار بررسی نماییم. با راه اندازی یک کسب و کار جدید، مشکلات شخصی و مشکلات سلامتی ما حل نمیشود.
۵- می خواهیم به دیگران ثابت کنیم که می توانیم
اکثر ما و به خصوص کارآفرینانی که رقابت تنگاتنگی با یکدیگر دارند، وقتی می شنویم که می گویند ما نمی توانیم فلان کار را انجام دهیم، می خواهیم به آنها ثابت کنیم که اشتباه می کنند. گاهی اوقات خوب است که به دیگران بفهمانیم که در مورد ما اشتباه می کنند، چون این کار به ما کمی انگیزه میدهد. اما هرگز نباید برای اثبات خودمان و توانایی هایمان به آنها یک کسب و کار راه بی اندازیم.
۶- وقت اضافی داریم و به درآمد دوم نیاز داریم
کارآفرینی، کار پاره وقت نیست. راه اندازی یک کسب و کار در واقع به معنی هزینه دوم است تا درآمد دوم. برای کسب درآمد بیشتر بهتر است به فکر یک شغل پاره وقت در همان شرکت باشیم تا راه انداختن یک کسب و کار.
۷- تمام دوستانمان کسب و کار پر رونق خودشان را دارند و به نظر میرسد خوب کار می کنند
نباید تمام حرف های اغراق آمیز یا هر آنچه که در محافل اجتماعی رد و بدل می شوند را باور کنیم. حتی دوستان خوب هم مایل نیستند در مورد سختی های کار و یا دوره های دشواری که برای رسیدن به موفقیت فعلی سپری کرده اند، صحبت کنند.
۸- خانواده ما همیشه مشغول کسب و کار بوده اند
به نظر میرسد کارآفرینان خوب، استعداد ذاتی خاصی دارند، اما مشخص نیست که این ویژگی ها و استعدادها به طور خودکار به فرزندان منتقل شود. اگر علاقه و اشتیاق خود را در جای دیگری می بینیم، سعی نکنیم کسب و کار خانوداگی راه بی اندازیم.
۹- می خواهیم کاری برای جامعه انجام داده باشیم
نیت ما قابل تقدیر است، اما این را باید بعد از ایجاد یک شرکت موفق بگویید، نه قبل از آن. اگر تغییر جهان انگیزه اصلی ما است و پول برایمان مهم نیست، پس انجامش دهیم، بدون آنکه اجازه دهیم راه اندازی یک شرکت، روند حرکت ما را کند نماید.
۱۰- می خواهیم یک کار خاص انجام دهیم
شروع کسب و کار خودمان با این پیش بینی که وظیفه شغلی محدودتری خواهیم داشت، یک منطق اشتباه است. حتی اگر برنامه ما تعمیر ویولن های کمیاب باشد، هنوز هم باید مطمئن باشیم که آیا از پس حسابداری، بازاریابی و یا مالیات برمی آییم یا خیر.