کلیدهای قدرت فردی کدامند
سه قدرت شخصیتی وجود دارد که رهبران برتر برای افزایش قدرت فردی و تاثیرشان برای رسیدن به موفقیت در زندگی از آن استفاده می کنند. دوستان عزیز برای آشنایی با این سه کلید قدرت فردی در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
۱ – احساسات مسری است
اولین قدرتی که می توانید در خودتان پرورش دهید، قدرت اشتیاق است. هرچه اشتیاق بیشتری در انجام کاری داشته باشید، دیگران هم هیجان بیش تری برای آن خواهند داشت که در آن به شما کمک می کنند. واقعیت این است که احساسات، کاملا مسری هستند.
هرچه احساسات و میل بیشتری برای زندگی و فعالیت های خود داشته باشید، جذبه و کاریزمای بیشتری خواهید داشت و همکاری بیشتری از طرف بقیه افراد دریافت خواهید کرد. هر مرد و زن بزرگی به دلیلی بزرگ متعهد بوده است و در نتیجه، حمایت و تشویق هزاران و میلیون ها نفر را در خیلی موارد دریافت کرده است.
۲ – کلید جذبه
دومین قدرت شخصیتی که می توانید پرورش دهید، تخصص و شایستگی است. هرچه بیش تر، شما را در زمینه ی خاص خودتان، مطلع و با دانش بشناسید. جذبه و کاریزمای بیشتری بین افرادی که خواهید داشت که برای آن دانش، احترام قائل هستند.
به این دلیل که این دانش قادر است روی زندگی آن ها تاثیر داشته باشد. مردان و زنانی که کار خود را خیلی خوب انجام می دهند و برای کیفیت کار خود شناخته شده هستند، کسانی اند که به طور طبیعی کمک و حمایت دیگران را جذب می کنند. آن ها کاریزما یا جذبه دارند تا به موفقیت در زندگی دست پیدا کنند.
۳ – برای هر اتفاقی کاملا آماده باشید
سومین قدرت شخصیتی که در نظر بقیه به شما جذبه و کاریزما می دهد و موجب دستیابی به موفقیت در زندگی می شود، این است که قبل از قبول هر کار مهمی، آمادگی کامل و جامع داشته باشید. چه بخواهید با مشتری تماس بگیرید یا با رئیس خود جلسه داشته باشید، یا سخنرانی عمومی کنید یا هر نوع ارائه و معارفه ی دیگری داشته باشید، وقتی به خوبی آماده باشید، برای همه افراد، این قضیه مشخص خواهد بود.
۴ – روی موضوع خود تسلط پیدا کنید
حتی اگر این کار ساعت ها، یا روزها طول بکشد، اگر جلسه ای که پیش رو دارید، برای تان مهم است، جهت تسلط پیدا کردن روی موضوع، وقت بگذارید. به گونه ای آمادگی داشته باشید که هیچ چیز نتواند شما را پریشان کند. هر امکان و هر شاخه از موضوع را در نظر بگیرید. غالبا این تلاش برای آمادگی کامل می تواند بیشتر از هر کار دیگری که بتوانید بکنید، باعث ایجاد احترام در بقیه شود.
۵ – یادداشت های خوب و مفید بردارید
به یاد داشته باشید قدرت با کسی است که بیش ترین آمادگی ر دارد و بهترین یادداشت ها را برداشته است. همه چیز در رسیدن شما به موفقیت در زندگی نقش دارد، بنابراین هیچ چیز را به شانس و اقبال واگذار نکنید. وقتی کاری را در مورد شغل یا حرفه تان انجام می دهید. برای انجام درست آن ها در همان بار نخست، وقت کافی بگذارید.
۶ –مهارت مرکزی خود را رشد دهید
مدیریت، مهارت مرکزی رسیدن به موفقیت در زندگی و کسب و کار است. توانایی شما در مدیریت زمان، تمرکز و هدایت انرژی تان روی ارزشمندترین وظایف تان، بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده ی پاداش ها و سطح کمال در زندگی است.
۷ – از متخصصان یاد بگیرید
اگر می خواهید در هر زمینه ای به موفقیت بزرگ دست پیدا کنید، کشف کنید بقیه افراد موفق در آن زمینه چه می کنند و شما هم همان کار را بکنید تا به همان نتیجه برسید. وقتی مصاحبه ها، زندگینامه ها و شرح زندگی افراد موفق را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد همه ی آن ها یک خصوصیت مشترک دارند. تعریفی که از آن ها ارائه می شد این بود که همه «خیلی منظم» بودند. از وقت خود بسیار خوب استفاده می کردند. آن ها افرادی بسیار مولد هستند و نسبت به فرد معمولی، در یک مدت زمان مشخص، کارهای بیش تری انجام می دهند.
۸ – هم کارآمد و هم موثر باشید
مردان و زنانی که عملکرد خیلی خوبی داشتند، کارآمد و موثر بودند. آن ها کار درست را انجام می دادند و آن را به روشی درست انجام می دادند. آن ها همیشه برای ارتقای کیفیت و کمیت خروجی شان دنبال راه هایی بودند. در نتیجه همکاری و کمک آن ها در سازمان خیلی بالا بود و بنابراین در مقایسه با یک فرد معمولی، حقوق خیلی بالاتری می گرفتند.
۹ – تمرین عملی
در این جا دو نکته وجود دارد که با انجام سریع آن ها می توانید این نظرات را عملی کنید. ابتدا همین امروز یک برنامه ریزی مطالعاتی طراحی کنید تا از متخصصان در زمینه کاری خود یاد بگیرید. این کار می تواند در سال ها تلاش سخت، صرفه جویی کند. سپس تصمیم بگیرید مهم ترین کاری که باید بکنید چیست و این که چگونه میتوانید آن ها را انجام دهید تا به موفقیت در زندگی و کسب و کارتان برسید.
اگر می خواهید بقیه افراد هم هیجان زده باشند، شما هم باید برای اهداف و کار خود هیجان داشته باشید. در هر موقعیتی باورها و تعهدات خود را برای بقیه بازگو نمایید. سپس خودتان را وقف فرآیند تمام عمر بهتر و بهتر شدن در کارتان کنید. برای هر اتفاقی آمادگی کامل داشته باشید. و برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید سعی کنید که در هر کاری که می کنید، مثال زدنی باشید.
ویژگی های شخصیتی خود
تا اینجا در رابطه با کلیدهای رسیدن به قدرت فردی صحبت کرده ایم. موضوع دیگری که وجود دارد این است که از آنجا که قدرت فردی یکی از اصلی ترین نیاز های هر فرد برای هدایت و تسلط بر ویژگی های شخصیتی خود می باشد، به گفته فردریک مان ، کارآفرین موفق و نویسنده کتاب ” a successful entrepreneur and author of The Economic Rape of America” ، “قدرت شخصی توانایی دستیابی به آنچه می خواهید” است.
این قدرت فردی است که موفقیت و خوشبختی شما را بیش از هر چیز به ارمغان می آورد. نرسیدن به موفقیت در این زمینه تقریباً در گرو عواملی چون عدم تلاش ، ناتوانی ، منفی گرایی ، ناتوانی و بی تحرکی است که در واقع همه ی آنها به هم تعلق دارند. ما می توانیم با درک و کار با مهارت های هوش هیجانی (EI) خود ، به مهار تمام این موانع کمک کنیم و یاد بگیریم که از نیروی شخصی خود استفاده کنیم. بنابراین در این قسمت می خواهیم در رابطه با به کار گیری هوش هیجانی توضیحاتی را ارائه دهیم.
به گفته روانشناسان جان دی مایر و پیتر سالووی ، که مطالعاتی بر روی این مفهوم دارند ، EI “توانایی نظارت بر احساسات خود و دیگران ، تبعیض بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اعمال فردی است.”
چندین نوع EI وجود دارد ، اما موردی که من می خواهم به آن بپردازم، نوع ترکیبی آن است که توسط دانیل گلدمن معرفی شده و ترکیبی از توانایی و ویژگی های شخصی هر فرد میباشد. در اینجا پنج ساختار اصلی EI گلدمن وجود دارد که به آنها خواهیم پرداخت:
۱. خود آگاهی
خود آگاهی یعنی توانایی شناخت احساسات ، نقاط قوت ، ضعف ، درایوها ، ارزش ها و اهداف و تشخیص تأثیر آنها بر دیگران هنگام استفاده از احساسات برای تصمیم گیری.
برای اینکه خودآگاهی پیدا کنید، باید یک ارزیابی صادقانه بر روی خودتان انجام دهید تا نقاط قوت و ضعف خود ، مانند عدم قدرت و بی تحرکی را تعیین کنید و دلایل اصلی آن را نیز متوجه شوید. سپس باید طرحی بسازید که به شما کمک کند بر ترس های خود غلبه کنید، که این ترس ها موانعی برای شجاعت و ایستادگی بین شما و موفقیت های شما شده اند. پس از آن شما باید بتوانید در تصمیم گیری را جوانب احتیاط را از این جهت که آن تصمیم را بر چه اساسی گرفته اید، رعایت کنید.
مثلا اگر در حال تصمیم گیری بر مبنای احساس هستید باید سریعا بر خود مسلط شوید و منطق و عقلتان را نیز به کار گیرید. هرچند تصمیم گیری بر مبنای یکی از دو مورد احساس یا منطق اصلا درست نیست و باید ترکیبی از هر دو را در نظر بگیرید. تمام این اقدامات گفته شده در گروی خودآگاهی شما می باشد.
۲. خود تنظیمی
خود تنظیمی شامل کنترل یا تغییر مسیر احساسات و انگیزه های مختل کننده شخصیتی و سازگاری با شرایط متغیر می باشد.
به بیان ساده تر ، شما باید خودتان نظم و انضباط خود را تنظیم کنید و بدانید که چگونه احساسات خود را کنترل کنید و انعطاف پذیر باشید تا بتوانید با شرایط متغیر سازگار شوید. وقتی شرایط یا واقعیت ها تغییر کردند ، نمی توانید در همان مسیر ادامه دهید یا همان برنامه ها را همان گونه که هست نگه دارید و برنامه های شما باید بر اساس شرایط جدید اصلاح شود.
۳. کسب مهارت های اجتماعی
کسب مهارت های اجتماعی یعنی مدیریت روابط برای حرکت در جهت مورد نظر.
مهارت های اجتماعی شما به مهارت های فردی یا توانایی شما در ارتباط و برقراری ارتباط با افراد اشاره دارد ، که می تواند افراد را برای استفاده از تلاش های اختیاری برای کمک به شما در دستیابی به اهدافی که از طریق همکاری به بهترین وجه محقق می شوند، تشویق کند.
در اینجا چند نکته برای بهبود مهارت های اجتماعی شما آورده شده است:
به بازخورد دوستان و همکارانتان ، چه خوب و چه بد توجه کنید. خود را آموزش دهید تا رفتارهایی را که بازخورد مثبت دریافت می کنند را تکرار کنید و در راستای از بین بردن رفتارهایی که باعث می شوند افراد واکنش منفی داشته باشند ، تلاش کنید.
انتقاد سازنده را عمیقا بپذیرید و حالت تدافعی به خود نگیرید. به جای آن سعی کنید به انتقادی که از شما شده فکر کنید و در سدد جبران و اصلاح رفتارتان بر آیید.
یاد بگیرید که میان افراد با دید دلسوزی و ترحم، تضاد و تبعیض قائل نشوید. یعنی نسبت به وضعیت افراد ضعیف در هر زمینه دچار ترحم یا دلسوزی نشویم و اگر هم شدیم در قدم اول به هیچ وجه احساسات خود را بروز ندهیم و از همه مهمتر اینکه میان رفتار خود با فرد مورد نظر و دیگران تبعیض و تفاوت قائل نشویم و با همه به یک شکل برخورد کنیم.
۴. همدلی
همدلی یعنی توجه به احساسات افراد دیگر ، به ویژه هنگام تصمیم گیری.
برخی معتقدند همدلی را نمی توان آموخت ، اما من برعکس معتقدم که می توان آموخت. خود را در جایگاه شخص مقابل قرار دهید و سعی کنید موقعیت ها را از دیدگاه مخاطبانتان ببینید. ممکن است آنها احساس ترس کنند؟ شرمنده شوند؟ حس گناه داشته باشند؟ این احساسات چه احساسی را در شما ایجاد می کنند؟ توجه داشته باشید که درک و پرداختن به نگرانی های دیگران برای EI ضروری است. همیشه تاثیر حرف ها و کارهایتان را بر روی شخص مقابلتان در نظر بگیرید و اینکه چگونه اعمال یا تصمیمات شما ممکن است افراد یا گروه های درگیر را تحت تأثیر قرار دهد، قبل از اقدام به عمل در اولویت خود قرار دهید.
۵. داشتن انگیزه
با داشتن انگیزه برای رسیدن به هدفتان هدایت می شوید.
به بیان ساده تر ، چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ معیارهای شما برای موفقیت چیست؟ پس از رسیدن به سطوح مشخصی از موفقیت ، باید معیارهای جدیدی را برای ادامه تعالی شخصی تعیین کنید تا بتوانید درون خود انگیزه های بیشتر و وسیع تری را برای افزایش قدرت فردی ایجاد کنید.
مهارت های EI خود را ابتدا روی خودتان تمرین کنید تا قدرت شخصی بیشتری درونتان بوجود آید. این می تواند منجر به دستاوردهایی شود که شاید هرگز در خواب هم ندیده باشید.