با قانون جذب خودمان را دوست داشته باشیم
آیا تا به حال پیش آمده است که مرتکب اشتباهی شویم و پس از آن، مدام خودمان را سرزنش کنیم و احساس شرمندگی داشته باشیم؟ متأسفانه این حس مشترکی است که خیلی ها با آن درگیر هستند و به دلیل همین احساسات منفی، اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از دست می دهند. ولی باید بدانیم که هر انسانی مرتکب اشتباه میشود و باید یاد بگیریم که نسبت به خود، گذشت داشته باشیم و به خودمان عشق بورزیم. در این مقاله که از زبان دیپاک چوپرا (Deepak Chopra)، نویسنده ی کتاب گرسنه ی چه چیزی هستیم؟ بیان شده است، یاد می گیریم که چگونه با منتقد درونی خود مواجه شویم و چگونه خود را دوست داشته باشیم.
مادر کودک تازه متولد شده ی خود را بدون قید و شرط دوست دارد و هر رابطه ی عاشقانه ای، در مراحل اولیه ی شیفتگی و شیدایی موجب میشود تا معشوق، در چشم عاشق، کامل و بی نقص به نظر برسد. ولی بیشتر ما تردید داریم که عشق بدون قید و شرط و کاملاً بخشنده و پذیرنده در زندگی روزمره ی ما وجود داشته باشد. همه ی ما با نگاه کردن در آینه، عیب های فراوان و زخم هایی قدیمی را در خود مشاهده می کنیم و موارد فراوانی را به یاد می آوریم که در آن خود را بدون قید و شرط دوست نداشته ایم.
چگونه خود را دوست داشته باشیم – عشق
ما باید برای تبدیل عشقی که اکنون تجربه می کنیم به عشقی بدون قید و شرط، عنصری معنوی را نیز وارد کنیم. برای رسیدن به عشق بی قید و شرط نیز (مانند هر آرمان معنوی دیگری)، مسیری وجود دارد و این مسیر، آغاز، میانه و پایانی دارد.
آغاز
متوجه می شویم که خواستار و نیازمند عشقی هستیم که بیشتر و قوی تر از عشقی باشد که در حال حاضر دریافت می کنیم. ما در مورد دوست داشتنی بودن احساس ناامنی می کنیم، اما ضمیر ما اینجاست تا ما را به پیش براند (یا از رفتن بازدارد). ما اغلب دیگران را دوست داریم، ولی علاقه ی ما به این بستگی دارد که آنها چقدر ما را دوست دارند یا از نظر احساسات عاشقانه، تمایلات جنسی و سازگاری برای ما جذاب هستند.
روابط ما مستلزم مذاکره ای همیشگی، میان آنچه ما می خواهیم و آنچه شریک زندگیمان می خواهد، است. واژه هایی که می توان برای این عشق به کار برد، به این شرح است: اشتیاق، دلبستگی، وابستگی، یکی شدن، رابطه ای عاشقانه، نیاز متقابل، علاقه و سازگاری.
میانه
وقتی برای رسیدن به نوع بالاتری از عشق اشتیاق داریم، نفس و نیازهای ما، رفته رفته نقش بسیار کمتری ایفا می کنند. حس می کنیم که عشق می تواند نیروی شفابخشی باشد که هر کسی را گرفتار و اسیر خود میکند. می توانیم فرد دیگری را بدون اینکه چیزی از او بخواهیم، دوست داشته باشیم. چنین عشقی به میزان کمتری شخصی شده است و حسی از دلبستگی و وابستگی است. آگاهی ما گسترش می یابد و احساس ناامنی کمتری می کنیم. عشق ما، کامل تر و پخته تر و صلح آمیز میشود. در روابط ما درک متقابل شکل می گیرد و درگیری های کمتری میان دو فرد تدافعی ایجاد میشود. این عشق را می توان با واژه های روبه رو توصیف کرد: آرمان گرا، آرام، بدون خودخواهی، سخاوتمندانه، همدلانه، بخشنده و پذیرنده.
پایان
وقتی تمام محدودیت ها پشت سر گذاشته شود، عشق نیز بی قید و شرط خواهد شد. حس می کنیم که این عشق از منبعی معنوی در درون خود ما سرچشمه گرفته است. این عشق، چیزی بیش از یک احساس است و ما به جنبه ای فراگیر و کلی از وجود خود دست می یابیم. ما دیگر به دنبال دریافت منفعت از فردی که عاشق او شده ایم، نیستیم. حالا دیگر دلسوزی محض امکان پذیر است و حسی از تعلق به انسانیت وجود دارد. در روابط ما هیچ کشمکش یا نیازها و خواسته های ستیزه جویانه ای وجود ندارد. عشق به حالتی خودبسنده از رضایت و شادی مبدل میشود. واژه هایی که می توان برای این عشق به کار برد، واژه هایی است مانند: سعادتمند، متعالی، مقدس، درخشان، سرمست و بی کران.
چگونه خود را دوست داشته باشیم – عشق بی قید و شرط
همانطور که مشاهده می کنیم، اصطلاح “بی قید و شرط”، مربوط به فرایندی است که به هدفی متعالی میرسد و در عین حال، شمه هایی از سعادت و شادی را نیز در طول مسیر با خود به همراه دارد. عشق بی قید و شرط نیز، مانند تمام آرمان های معنوی واقعی، امری طبیعی است. می توان آن را در معصومیت یک نوزاد یا در منظره ای زیبا و شگفت انگیز از غروب احساس کرد. چالش مهم، از دست ندادنِ این لحظات گذرا و تبدیل کردن آنها به حالتی پایدار و همیشگی است. هر یک از گام ها در این مسیر ارزشمند است، درست همانطور که تمام جنبه های شفا یافتن و بهبودی، از ارزش بالایی برخوردارند.
با نگاهی به مراحل آغاز، میانه و پایانی در این مسیر، نیازی به مشخص کردن اینکه در کدام مرحله قرار دارید نیست. همه ی ما دست کم چند بار مواردی را حس کرده ایم که در آن، عشق کاملی را دریافت کرده ایم و دوست داشتنی بوده ایم. برای بیشتر افراد این موارد به دوران کودکی یا رابطه ای عاشقانه باز میگردد. چگونه می توانیم چنین عشقی را دوباره به دست بیاوریم؟ با قدم گذاشتن در مسیری که پیش روی ماست. سنت های معنوی جهان، راههای فراوانی را برای ما فراهم کرده اند، ولی در ادامه قصد دارم که بدون اشاره به عناصر مذهبی، تنها چند عنصر مشترک را بیان کنم.
گام ۱: برقراری ارتباط با خودِ درونی
این کار به معنی توجه بیشتر به مراقبت از خود است. ما می توانیم دست کم چند دقیقه در روز را به مراقبه، خوداندیشی یا تفکر و تعمق و تجربه کردن آرامش اختصاص بخشیم تا با جهان درونی خود، ارتباط برقرار کنیم.
ما یاد میگیریم که آن را درک کنیم و از آن لذت ببریم.
گام ۲: روبه رو شدن صادقانه با موانع و مقاومت های درونی خود
بیشتر افراد تمایلی به روبه رو شدن با ضعف ها و عیب های خود ندارند، زیرا قضاوت بدی در مورد این ضعف ها و عیب ها دارند. ولی ما انسان هستیم و باید بدانیم که حس ناامنی و اضطراب در ما، نشان دهنده ی احساساتی از گذشته است که قابل درمان و بهبود است. در واقع، این احساسات می خواهند که رها شوند، البته اگر فرصتی به آنها بدهیم. نخستین گام برای بهبودی، نگاه کردن به درون خود و آغاز کردنِ فرایند رها سازی است. از راههای فراوانی میتوان به بهبودی رسید: از درمان و استفاده از گروههای پشتیبان گرفته، تا انرژی درمانی، ماساژ، برنامه های ذهنی- جسمی و روش های گوناگون طب شرقی.
گام ۳: رویارویی با زخم های کهنه
چگونه خود را دوست داشته باشیم – مقابله با احساسات منفی
میتوان این مرحله را بهبودی پیشرفته نیز نامید. با رها شدن باقی مانده ی احساسات منفی، درمی یابیم که در خشم، رنجش و زخم هایی گرفتار شده ایم که باید با آنها روبه رو شویم. زیر جای زخم هایمان، زخم بسیار تازه ای وجود دارد. این کار نیازمند کمک گرفتن از فرد دیگری است که شرایط ورود به درون این مکانهای تاریک را درک میکند. این شخص میتواند دوستی صمیمی، مربی، محرم اسرارمان، روحانی یا روانشناس باشد. هیچ کس نمی تواند این کار را به تنهایی انجام دهد، البته نمی خواهم بر وجود هرگونه حس خطر یا ترس تأکید کنم. میتوان این کار را با امنیت کامل و بدون اضطراب و نگرانی انجام داد و زمانی که آن را شروع کنیم، حس فوق العاده ای از نشاط و حتی پیروزی در این فرایند، به ما دست خواهد داد. فقط کافی است که فردی را بیابیم که با موفقیت در این مسیر گام برداشته است و با ما احساس همدردی میکند.
گام ۴: بخشیدن گذشته ی خود
البته ما نباید برای بخشش خیلی عجله کنیم. ما به راحتی می توانیم پیش خود تظاهر کنیم که دردها و رفتارهای آزار دهنده ی گذشته را بخشیده ایم، ولی در واقع کاری که انجام می دهیم، فرار کردن از این دردهاست. اگر بتوانیم از طریق بهبودی و درمان، این دردها را از میان ببریم، می توانیم به بخششی عمیق و همیشگی دست یابیم. برای این کار ابتدا باید به پذیرش خود برسیم و درک کنیم که ما و همه ی افراد اطراف ما، بر اساس میزان آگاهی و درکی که از مسائل داشته اند، بهترین کار ممکن را انجام داده اند. این مسئله که فردی عمیقاً به ما صدمه زده است، می تواند چالش بزرگی باشد، ولی تا وقتی نپذیریم که دیگران در واقعیتی گرفتار شده اند که نمی توانند از آن فرار کنند، نمی توانیم به طور کامل از صدمه و آسیبی که به ما رسیده است رها شویم.
گام ۵: پذیرش موقعیتی که اکنون در آن قرار داریم
این نیز مرحله ایست که نباید با عجله به آن وارد شویم. زمان حال، خالی از آثار، خاطرات و زخم های گذشته نیست. ما ابتدا باید به آنها توجه کنیم، تا بتوانیم به اطراف خود نگاهی بی اندازیم، به راحتی نفس بکشیم و لحظه ای را که هم اکنون در آن قرار داریم، دوست داشته باشیم. برای شروع، هنگامی که خاطره ی بدی از گذشته را به خاطر می آوریم، به خود بگوییم: “من دیگر آن آدم سابق نیستم.” زیرا واقعیت هم همین است و ما دیگر آن فرد سابق نیستیم.
گام ۶: شکل دادن به رابطه ای که در آن حس می کنیم دوست داشته و درک می شویم
مسیر دستیابی به عشق بی قید و شرط را نباید به تنهایی طی نماییم. ما باید همراه با افرادی در این مسیر گام برداریم که عشقی را که در خودمان می بینیم، بازتاب می دهند. شاید در مرحله ای متوجه شویم که همه ی اعضای خانواده و دوستان مان، با آرمان های ما همگام نیستند. ما بدون رد کردن آنها، این حق را داریم که افرادی را بیابیم که مسیری را که در آن گام برداشته ایم، درک می کنند و با آن موافق هستند. احتمال بیشتری وجود دارد که این افراد، ارزش و اهمیت آنچه هستیم و آنچه می خواهیم باشیم را درک کنند.
گام ۷: تمرین کردنِ نوعی از عشق که آرزوی دریافت آن را داریم
چگونه خود را دوست داشته باشیم – دوست داشتن دیگران برای دوست داشته شدن
مدت ها پیش و حدوداً زمانی که کتابی با نام “مسیر رسیدن به عشق” (The Path to Love) را نوشتم، با افراد فراوانی (اکثرا زنان) مواجه شدم که منتظر بودند کسی پیدا شود و آنها را مجذوب خود کند. ولی تنها راهی که از طریق آن میتوان به شکلی واقع گرایانه، فردی مناسب را یافت، این است که خود ما فرد مناسبی برای دیگری باشیم. دوست داشتن دیگران موجب میشود تا آنها نیز ما را دوست داشته باشند و هر چه بیشتر طبق ایده آل هایمان در مورد عشق زندگی کنیم، احتمال اینکه نور ما، نور دیگری را به سوی ما جذب کند نیز بیشتر است. همین نکته به بیشتر افراد کمک کرده است تا عشق خود را بیابند.
اگر هر روز، یک یا دو مورد از این گام ها را اجرا کنیم، به روشی عملی خواهیم رسید که ما را به عشقی بیش از آنچه امروز در زندگی خود داریم، می رساند. وقتی توجه خود را وقف اجرای این گام ها می کنیم، ماهیت و چگونگی آنها به طور طبیعی برای ما آشکار میشود. باید بدانیم که ما به دنیا آمده ایم تا دوست داشته شویم و افرادی دوست داشتنی هستیم. در واقع، خلاف این وضعیت، غیرطبیعی است، نه تمایل برای بازگشت به آن؛ بازگشت به این وضعیت به معنی ایجاد ارتباط دوباره با خود واقعی ماست. قرن هاست که افرادی، این مسیر را با موفقیت طی کرده اند، پس ما نیز خوش بین و امیدوار باشیم و به افراد خوشبختی بپیوندیم که در آرزوی رسیدن به این جایگاه بلند هستند. برای شروع، هیچ زمانی بهتر از همین الان نیست.