دانستنی

شادی پایه زندگی است

شادی بنیان زندگی است

امروز در خیابان های شهرم قدم می زدم و ملودی آهنگی از هنرمند کید کودی را زمزمه کردم، همانطور که چند دقیقه قبل از رادیو به آهنگ جذاب آن گوش داده بودم. به سختی به متن آهنگ فکر می کردم، اما وقتی به یاد آوردم که نام آهنگ «تعقیب خوشبختی» بود، کمی بیشتر درباره عنوان فوق العاده آن فکر کردم. آیا تمام زندگی ما به دنبال خوشبختی بودن نیست؟ آیا این تلاش برای تحقق و شادی نیست که ما را برمی انگیزد و قدرت میبخشد تا از جای خود بلند شویم و هر روز بهترین کارها را انجام دهیم؟ بسیاری از کارهایی که ما در زندگی انجام می دهیم به تمایل ما برای خوشحالی کامل از زندگی و خودمان خلاصه می شود. جستجوی خوشبختی حتی یک حقیقت غیرقابل انکار است که در اعلامیه استقلال همراه با کلمات «آزادی» و «زندگی» نوشته شده است.

شادی بنیان زندگی است

حال، بیایید این گونه به آن فکر کنیم… شادی را می توان پایه و اساس ساختمانی دانست که ما آن را زندگی مینامیم. هنگامی که از زندگی خود کاملاً راضی هستید، می توانید با خیال راحت تمام زندگی خود را بر روی این پایه قابل اعتماد بنا کنید و زندگی آینده خود را بر زمینه ای متشکل از با ارزش ترین عنصر زندگی یعنی شادی ترسیم کنید، هر آنچه که آرزو دارید؛ موفقیت در زندگی به شما این امکان را می دهد که به سطح بالاتری از شادی دست یابید که فکر می کردید وجود دارد، زیرا آرزوی این موقعیت را تنها با هدف یافتن شادی یا تحقق شادی نداشتید. در این حالت، شادی درونی شما وابسته به تأثیرات بیرونی نیست و فقط به این عوامل متکی نیست تا در سطح بالایی ثابت بماند. این همچنین به این معنی است که – اگر یکی از این عوامل خارجی ناگهان از بین برود – حداقل مقدار زیادی بر شادی شما تأثیری نخواهد گذاشت.

با این وجود، اگر از زندگی‌ای که در همین لحظه زندگی می‌کنید راضی نیستید – هیچ پایه قابل اعتمادی وجود ندارد که بتوانید زندگی خود را در آینده بر اساس آن بنا کنید. (لطفاً منظورم را اشتباه متوجه نشوید، زندگی هیچ کس کامل نیست و همیشه جایی برای پیشرفت وجود دارد، اما شادی اغلب یک دیدگاه است!). تمام تلاش ‌ها برای ایجاد یک پایه قابل اعتماد [که شامل خوشبختی در آینده باشد]، با جمع‌آوری ثروت، به دنبال قدرت یا وسایل لوکس و تجملاتی بودن سرانجام با شکست مواجه می‌شوند، زیرا هر چیزی که بر روی این ها ساخته شده است دیر یا زود فرو می ریزد.

به هر حال شما نمی‌توانید بدون داشتن پایه ‌ای مناسب که بتواند وزن شدید را تحمل کند، خانه بسازید – به خصوص اگر امیدوار باشید که با شروع ساختن خانه، پایه و اساس «به طور طبیعی به وجود بیاید». این روش درستی نیست، نه از نظر معماری و نه از نظر شادی. همین امر در مورد جستجوی خوشبختی نیز صدق می کند. خوشبختی واقعی را نمی‌توان با تلاش برای ثروتمند شدن و قدرتمند شدن فوق ‌العاده یا با جمع ‌آوری دیپلم های متعدد، مدارک تحصیلی، دوستان، اتومبیل‌های لوکس، خانه‌ها و سایر دارایی ها به‌دست آورد.

اگر از چیزهایی که در حال حاضر دارید راضی نیستید، اگر نمی‌توانید برای چیزهایی که قبلاً به دست آورده‌اید ارزش قائل شوید و اگر برای چیزهایی که در زندگی به شما داده شده سپاسگزاری نمی‌کنید. آن وقت هیچ پولی در دنیا نمی تواند این احساس درونی پوچی را با شادی خالص جایگزین کند. (چرا فکر می کنید که اغلب میشنوید که افراد ثروتمند در مورد «قفس طلایی» صحبت می کنند که در آن گرفتار شده اند؟).

امیدوارم استعاره فوق (خوشبختی = اساس بنای زندگی شما) را به نحوی قابل درک بیان کرده باشم، اما واقعاً آن را راهی عالی برای نشان دادن نظرم می دانم.

چیزی که بسیاری از مردم به اشتباه تلاش می کنند این است که با تلاش برای جمع آوری وسایل لوکس، ثروت و چیزهای دیگر به دنبال خوشبختی بروند – به این امید که شاید انجام این چیزها آنها را در نهایت خوشحال کند و فقط یک روز از مسابقه بی پایان خود بیدار شوند. در واقع مفهوم اصلی شادی، درک این موضوع است که لزوماً به عوامل خارجی (مانند پول) بستگی ندارد. بستگی به این دارد که از زندگی خود چه چیزی به دست می آورید و زندگی خود را چگونه ارزیابی می کنید. همانطور که قبلاً اشاره کردم، شادی بیشتر یک دیدگاه و یک طرز فکر است.

 

در طول زندگی مان به جای اینکه برای چیزهایی که داریم ارزش قائل باشیم و برای چیزهایی که قبلاً در زندگی به دست آورده ایم، سپاس گزار باشیم، روی چیزهایی تمرکز می کنیم که آرزو می کنیم داشته باشیم.

برندگان لاتاری مثال جالبی هستند (علاوه بر افراد مشهور، بازیگران، نوازندگان) برای افرادی که واقعاً می‌خواستند «سریع پولدار شوند»، بالاخره به همین دلیل است که بلیط بخت آزمایی را پر کردند. باید فکر کرد که وقتی به هدف مورد نظر رسید (برنده شدن میلیون ها دلار) این افراد تبدیل به شادترین مردم روی زمین می شوند و از این نقطه به بعد زندگی هیجان انگیزی دارند. متأسفانه، همانطور که از تجربه گذشته (۱۰ تراژدی برتر لاتاری) می دانیم، همیشه اینطور نیست. وقتی سرنوشت برخی از این افراد را مطالعه می‌کنم، فکر می‌کنم که آنها بدون پول وضعیت بهتری داشتند، یا همانطور که ویلیام پست (که برنده جک‌پات ۱۶ میلیون دلاری شد) گفت: «وقتی که شکست خوردم خیلی خوشحال تر بودم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *