نقش تمرکز در موفقیت رهبران و مدیران
یکی دیگر از خصیصه های افراد برتر جامعه تمرکز است، یکی از ویژگی هایی است که لازمه ی رسیدن به موفقیت در کسب و کار و زندگی است؛ برای رسیدن به موفقیت در هر کاری باید بتوانید کاملا روی آن موضوع دلخواه تمرکز کنید و در عمق آن فرو بروید. اهمیت این موضوع به قدری زیاد است که برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود نباید به هیچ وجه از آن غافل شوید. چون اگر کسی بتواند یاد بگیرد که چطور به صورت خودکار روی نکات مهم زندگی تمرکز کند، می تواند موفقیت خودش را تضمین نماید و کسی که این قدرت و توانایی را نداشته باشد محکوم به کار کردن برای کسانی می شود که چنین توانایی و قدرتی را دارند. تمرکز یعنی توانایی جمع کردن انرژی های حیاتی در جایی که نیاز است. اگر کسی همه ی مهارت های زندگی را داشته باشد ولی نتواند روی آن ها تمرکز کند و مثل یک اشعه ی لیزر آن ها را به سمت هدف شلیک نکند، در این صورت همه ی آن مهارت ها بی تاثیر هستند.
۱ – رهبران موفق بر نیازهای موجود در یک موقعیت تمرکز می کنند
افراد معمولی همیشه روی نیازهای شخصی متمرکز می شوند، ولی رهبران بر توقع و انتظاری که کل مجموعه در یک موقعیت از آن ها دارد، تمرکز می کنند. تصور کنید که فرزندتان در اثر دویدن زمین بخورد و زانویش زخم شود، به نظر شما در این حالت به چه چیزی نیاز دارد؟! آیا به این نیاز دارد که شما به عنوان یک پدر و مسئول سر او داد بزنید و به او یادآوری کنید که نباید این گونه بدود و باید خیلی بیشتر مراقب باشد؟! مسلما خیر! بچه ها در این موقعیت ها نیاز دارند یک نفر دست آن ها را بگیرد و از زمین بلندشان کند، نوازششان کرده و زخمشان را پانسمان کند. شاید هم به چند توصیه خوب نیاز داشته باشد.
یک رهبر باید به این نکات ریز و ظریف دقت داشته باشد، یعنی در هر موقعیتی که پیش می آید، عقب بایستد و از خودش بپرسد الان در این موقعیت از من چه انتظاری می رود؟! و کاملا بر نیازهای جامعه در این موقعیت خاص تمرکز کند؛ اما افراد معمولی همیشه بر این تمرکز می کنند که من چه می خواهم و من به چه چیزی نیاز دارم؟! در صورتی که رهبران همیشه با نیازهایی که موقعیت و اجتماع دارد شروع می کنند.
۲ – رهبران به نحوه ی مصرف منابع در دسترس یک اولویت بندی واضح و مشخص دارند
از آن جایی که منابع همیشه محدود هستند، یک رهبر همیشه مجبور به انتخاب است. اکنون حیاتی ترین منبعی که همیشه مجبور هستیم در مورد آن تصمیم گیری کنیم، مسلما زمان است. بنابراین یک رهبر باید ئدر زمینه مشخص کردن اولویت مصرف زمان برنامه ریزی خیلی دقیقی داشته باشد. در حالی که افراد معمولی این گونه نیستند و هیچ اولویت و برنامه ریزی مشخصی برای خودشان ندارند. رهبران همیشه به بهترین نحو روی دو نکته ی مهم که باعث ایجاد تغییرات می شود تمرکز می کنند.
۳ – رهبران بر نقاط قوت جامعه تمرکز می کنند
این یکی از مهم ترین کارهایی است که هر شخصی می تواند در پیمودن مسیر رسیدن به موفقیت در کسب و کار آن را انجام دهد. یعنی همیشه بر نقاط قوت درونی خود بر موقعیت های سازنده و مثبت بر توانایی های شخصی خود و حتی بر نقاط قوت دیگران تمرکز می کند.
حال افرادی که توانایی رهبری ندارند به چه چیزهایی تمرکز می کنند؟! نقاط ضعف! جالب اینجاست که در واقع افراد قوی و برتر یک جامعه نقاط ضعف بیشتری نسبت به نقاط قوت خود دارند. شما توانایی های قابل ملاحظه ای دارید، شما نقاط قوت بسیار مهمی دارید، آنقدر زیاد، که اگر قدرت واقعی آن مشخص می شد احتمالا سریعا به عنوان کلانتر محل انتخاب می شدید!
شما نقاط قوتی دارید که غیر قابل باور هستند، اما نقاط قوت مانند طلا و جواهر هستند؛ باید آن ها را از اعماق زمین به دست آورید، تا بتوانید از آن ها استفاده کنید. نقاط قوت شما چه چیزهایی هستند؟! بزرگ ترین نقطه قوتتان چیست؟! بزرگ ترین توانایی که دارید چیست؟! کدام زمینه است که طبیعت شما را به آن مجهز کرده تا بتوانید کارهای فوق العاده ای انجام دهید؟! کدام توانایی هایی است که می تواند تفاوتی عمیق در دنیای شما ایجاد کند؟!
به خاطر داشته باشید که توانایی و قدرت به خودی خود ارزشی ندارند؛ صرف داشتن یک توانایی مانند داشتن یک وسیله است که آن را در انبار زیرزمین خانه ی خود پنهان کرده باشید. پس توانایی و قدرت فقط و فقط بستگی به این دارند که چقدر بتوانید از آن برای کمک به افراد دیگر استفاده کنید. یعنی بتوانید کاری انجام دهید که زندگی دیگران را ارتقا دهد و برای آن ها منفعت بخش باشد. شما چه نقاط قوتی دارید که می تواند به طور یکتا باعث تغییر کل زندگی و دنیای اطراف شما و رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان باشد.
برای یک رهبر موفق بودن همیشه بهترین باشید
رهبران به صورت درونی تعهد دارند که به بهترین نحو ممکن کار کنند و این یعنی عدم سازش و مصالحه! پیتر دراکر یک محقق است که بیشتر از پانزده سال روی بهترین مدیران اجرایی تحقیق کرده است. حال اگر از شما بپرسیم که چند نفر را می شناسید که مدیر اجرایی باشند چه جوابی می دهید؟! البته همه ی ما به نوعی مدیر اجرایی شرکت خودمان هستیم. می دانید معنای لغتی مدیر اجرایی چیست؟! مدیر اجرایی کسی است که مسئول نتایج حاصل از انجام کار است. بنابراین با این تعریف همه ی ما مدیر اجرایی خودمان هستیم.
به هرحال دراکر در تحقیق خودش مشخصه بارز بهترین مدیران اجرایی را این گونه بیان می کند. او با این افراد در انواع و اقسام شرکت ها در کارخانه ها دیدار کرده و مدیرانی را که از همه نظر متفاوت بودند را از هر نوع نژاد و مذهبی، تحصیل کرده و بی سواد و … مورد بررسی قرار داد. به این نتیجه رسید که همه ی افراد این مدیران موثر و موفق یک مشخصه دارند، و آن هم این است که همگی آن ها کاملا نسبت به کار عالی سقفی برای خودشان قائل نیستند؛ و با تمام وجود خواهان انجام کار هستند. وقتی پای کیفیت کار پیش می آید، کاملا سازش ناپذیر هستند؛ یادتان باشد که همه ی افراد موفق نسبت به جزئیات بسیار ظریف بین هستند. امکان ندارد کسی نسبت به جزئیات ظریف بین نباشد ولی کارکرد عالی و فوق العاده ای داشته باشد! تنها راه نکته سنج شدن و نازک بین شدن این است که کارها را بسیار بهتر از افراد معمولی انجام دهید تا به رشد و موفقیت در کسب و کار مورد نظر خود دست یابید.
افراد موفق و برتر جامعه هرگز در مورد کیفیت کار کوتاهی نمی کنند. آن ها هرگز مصالحه و سازش نمی کنند. ولی افراد معمولی همیشه این تفکر را دارند که به اندازه ی کافی کارشان خوب شده است. به یاد داشته باشید که گفتن جمله ی دیگر کافی است یعنی خود را ارزان فروختن! وقتی کسی می گوید دیگر کافی است باید بدانید که با یک شخص سطح پایین از نظر فعالیت سر و کار دارید.