دانستنی

چگونه برای رسیدن به موفقیت هدف گذاری کنیم

هدف گذاری مهم ترین اصل برای رسیدن به موفقیت

دوستان عزیز سایت ما در این مطلب قصد داریم به بحث در مورد این که هدف گذاری کردن چه فلسفه ای دارد و از چه طریقی می توانیم یک انسان هدفمند باشیم، بپردازیم. لطفا در ادامه با ما همراه باشید.

بله درست است هدف گذاری یکی از مهم ترین اصل ها برای رسیدن به موفقیت در زندگی است که متاسفانه بسیاری از افراد روش های رسیدن به آن را نمی دانند. هنگامی که شما در زندگی تان اهداف مورد نظر خود را مشخص کنید، در واقع مسیر موفقیت را برای خودتان هموارتر کرده اید.

بهتر است از خودتان بپرسید که آیا در زندگی خود هدف خاصی را دنبال می کنید؟! بیشتر افراد تا تمام شدن دوران دبیرستان نیازی به هدف گذاری ندارند؛ چرا که به دنبال دستیابی به هدف خاصی نیستند و خیلی ها هم وجود دارند که به طور کلی با مسئله هدف گذاری نا آشنا هستند.

حال شمال باید بدانید که در این راه فقط داشتن هدف کافی نیست و باید برنامه ریزی دقیقی برای رسیدن به آن داشته باشید. و این همان هدف گذاری معروف است. افرادی که به همراه اهداف خود برنامه ریزی مشخصی ندارند؛ در واقع نمی توانند اهداف بلند مدت خود را واقعی کنند. با تمام این تفاسیر باید گفت که یادگیری اصول هدف گذاری یکی از مهم ترین گام ها برای کسب موفقیت و دستیابی به اهداف بزرگ تر است.

 

هدف گذاری و قوائد آن

همان طور که در قسمت بالا هم گفتیم برای کسب موفقیت ابتدا باید هدفی برای زندگی خود مشخص کنید چرا که بی هدف بودن شما را از مسیر موفقیت دور می کند. در این قسمت با چند قانون اصلی برای هدف گذاری آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.

۱ – هدفی را انتخاب کنید که باعث بالا رفتن انگیزه و انرژی شما شود

در واقع یعنی این که آن هدف برای شما بسیار مهم باشد و رسیدن به آن برای شما ارزش قابل توجهی داشته باشد. اگر هدف مذکور هیچ ارتباطی با آینده شما نداشته باشد و یا علاقه ای به آن نداشته باشید، ممکن است تلاش و کوشش شما برای رسیدن به آن کمتر شود. پس بهتر است سعی کنید به سراغ اهدافی بروید که نیازمند تمرکز و تلاش بیشتری باشند و شانس شما را برای رسیدن به آن افزایش دهند.

۲ – اهدافی هوشمندانه داشته باشید

اهداف هوشمندانه که از سر واژه های انگلیسی یعنی (SMART) الهام گرفته شده است؛ یعنی پنج ویژگی شاخص که عبارت اند از: مشخص بودن اهداف، قابل اندازه گیری بودن، قابل دستیابی، مرتبط بودنشان با شرایط و اهداف بلند مدت شما و همچنین وابسته بودن به زمان؛ به این معنی که زمانی برای دستیابی به آن ها وجود داشته باشد.

۳ – اهداف خود را بنویسید

از گذشته تا به حال، نوشتن اهداف بر روی کاغذ یکی از روش های مهم هدف گذاری محسوب شده است که با این امر شما دیگر جای هیچ عذر و بهانه ای را برای فراموشی یا انجام ندادن آن ها نخواهید داشت. بهتر است در زمان نوشتن از عبارت «دوست دارم یا شاید» استفاده نکنید؛ برای مثال بهتر است بنویسید که «امسال هزینه های زندگی ام را ۱۰ درصد کاهش می دهم» نه این که «دوست دارم امسال هزینه های زندگی ام را ۱۰ درصد کاهش دهم».

۴ – به هدف گذاری های خود وفادار باشید

یادتان باشد که برای پروسه هدف گذاری باید زمان زیادی را طی کنید و این کار تنها ابزار برای رسیدن به موفقیت در زندگی است. شما باید به اهداف خود وفادار باشید و به قول معروف زیر عهده هایتان نزنید؛ چراکه برای رسیدن به موفقیت باید به خودتان و اهدافتان پایبند باشید تا به چیزی که واقعاً می خواهید برسید. فقط باید حواستان باشد که ارتباط شما با اهداف بزرگتر حفظ شود و ارزش آن ها برای شما در رده بالایی قرار بگیرد.

 

تطبیق اهداف روزانه با اهداف بلندمدت برای هدف گذاری بهتر

هنگامی که شما اهداف روزانه خود را به اهداف بلندمدت تبدیل می کنید، ناخودآگاه از آرامش ذهنی و روحی بیشتری برخوردار می شوید و احساس زنده بودن و شگفت انگیز بودن به شما دست می دهد. اما در این قسمت قصد داریم ۳ فاکتور بسیار مهم را برای فعال سازی اهداف اصلی تان بیان کنیم:

*اهداف اصلی خود را با استعدادهای واقعی تان تطبیق دهید

استعدادهای فطری در همه انسان ها وجود دارد و کشف آن ها به عهده خود ماست. گاهی اوقات وظایف و کارهای روزمره ما با آنچه واقعاً به آن علاقه داریم و می توانیم به نحو احسن انجامشان دهیم مطابقت ندارد؛ چرا که ممکن است ارزش ها و استعدادهای ذاتی ما در دو جهت کاملاً مختلف از یکدیگر قرار داشته باشند و این پیام های آشفته باعث شوند؛ تا انسان با خودش درگیر شده و دچار بی اطمینانی درونی شود.

قطعاً این درگیری و کشمکش ها میان خود واقعی و خود آرمانی تان اتفاق می افتد و مسائل زیادی در این بین در رفت و آمد است و می توان گفت که گفتگوها و مذاکره های درونی یکی از پیچیده ترین اتفاقات موجود در دنیاست که اکثر روانشناسان و دانشمندان در حال تحقیق روی آن هستند.

** مصمم باشید

اکثر افراد مسیر مستقیم زندگی خود را گم می کنند؛ چرا که با کوچکترین اتفاقی دچار آشفتگی روحی و روانی می شوند، تحت تأثیر حرف ­های دیگران قرار گرفته و همانند یک توپ بولینگ از این طرف به آن طرف می روند.

شما باید بدانید که زندگی شما، براساس اهدافی که مشخص کرده اید به مصمم بودن نیاز دارد. به قول معروف شما باید عزم خود را برای رسیدن به اهداف مورد نظرتان جزم کنید. حال هرچه در این میان پیش بیاید مهم نیست؛ چرا که شما با اراده قوی و شور و شوق به راهتان ادامه خواهید داد.

*** طرز تفکری عادی داشته باشید

اجازده ندهید که «من» ناکارآمد و ضعیف شما را از اهداف مثبت و امیدبخشتان دور کند. افرادی در جامعه هستند که از لحاظ مثبت تاثیرات خوبی بر روی جامعه مان دارند؛ شما باید بدانید که این دست تحت تأثیر ثروت و شهرت قرار نمی گیرند. برای مثال ماهاتما گاندی، مادر ترزا و هزاران هزار نفر دیگر که به اندازه این افراد شهرت ندارند، اما مسلما تاثیرات بسزایی بر روی جامعه داشته اند؛ آن ها تنها با کار و اهدافشان رفیق بوده اند. شما باید به عنوان یک فرد هدف گذار بدانید که برای رسیدن به قدرت باید حتماً هدفمند باشید.

 

رابطه موفقیت و هدف گذاری چیست؟

موفقیت یعنی همه تلاش ها در راستای اصول هدف گذاری انجام شود. اما سوالی که همیشه در ذهن اکثر افراد به وجود می آید، این است که موفقیت یعنی چه و اصلاً چه معنایی دارد؟

در پاسخ باید بگوییم که موفقیت برای هر فرد یعنی برای خواهر، برادر و یا دوستان شما هر کدام به صورت مجزا یک معنا و مفهوم متفاوت دارد. شاید موفقیت از نظر دوست شما این باشد که حتماً در کنکور قبول شود یا از نظر برادر شما این باشد که بتواند در طول سال آینده به مقدار مشخصی پول برسد. پس می بینید؟ معنای موفقیت برای هر فرد بسیار متفاوت است.

موفقیت شاید از نظر شما قابل لمس نباشد، چرا که نمی شود آن را وزن کرد و یا خرید و حتی فروخت! شاید بتوان موفقیت را یک احساس خوب و یا یک باور ذهنی عمیق دانست؛ یک احساس فوق العاده که هر کسی را امیدوار به زنده بودن و زندگی می کند.

آیا قصد شما این است که ثروت زیادی کسب کنید؟ آیا می خواهید در یک کشور اروپایی زندگی کنید؟ آیا اصلاً در زندگی خود هدف گذاری خاصی داشته اید؟  باید بدانید که موفقیت در وهله اول ارتباط مستقیمی با هدف گذاری در زندگی شما دارد.

سخنان لیلی بیچلی درباره هدف گذاری

اکثر انسان ها بدون این که اهداف خاصی را دنبال کنند، به زندگی خود ادامه می دهند و هیچ گاه وقت نمی گذارند تا متوجه شوند چه رؤیا و اهدافی می تواند آن ها را به موفقیت در زندگی برساند. این که ما در زندگی هدف خاصی داشته باشیم و بدانیم که می خوایم به چه چیزی برسیم، بسیار مهم است. چرا که اگر این کار را انجام ندهیم، همانند قایق بدون سکان هستیم که هیچ هدف خاصی ندارد.

آیا هدف گذاری در زندگی مهم است؟

همان طور که پیش تر گفتیم یکی از مهم­ترین اصول رسیدن به موفقیت، هدف گذاری است. امکان ندارد که شما یک فرد موفق و معروف را بشناسید و او در زندگی اش هدف گذاری نکرده باشد!

آیا تا به امروز هدفی مشخص و واضح برای موفقیت و یا هر زمینه ای در زندگی خود تعیین کرده اید؟

آیا برای لحظه به لحظه ای که زندگی می کنید هدف خاصی دارید؟ و یا فکر کرده اید که در پایان امروز می خواهید به کدام هدف خود برسید؟

شما به عنوان شخصی که برای داشتن زندگی بهتر و یا دستیابی به یک موفقیت بزرگ تلاش می کنید، باید بدانید که اگر در زندگی تان هدف مشخصی نداشته باشید و یا با زبان ساده تر اگر اهداف خود را به درستی تعیین نکنید؛ هیچ گاه نمی توانید در زندگی تان فردی موفق شوید. اما سوال این است که چگونه می توان هدف گذاری اصولی را در زندگی پیاده سازی کرد؟

آنتونی رابینز می گوید: با یادگیری اصولی هدف گذاری و پیاده سازی آن در زندگی خود می توانید آمادگی لازم برای استفاده کردن از فرصت های طلایی زندگی خود را ایجاد کنید.

هدف گذاری اولین و اصولی ترین گام برای تبدیل رویاها به واقعیت می باشد

اگر بخواهیم یک مورد را مثال بزنیم که در تمامی انسان های سراسر دنیا صدق می کند، آن مورد هدف گذاری است. اما متاسفانه اکثر مردم با این که می دانند هدف گذاری چه تاثیر مثبتی بر روی زندگی آن ها خواهد داشت؛ باز هم آن را در زندگی اجرا نمی کنند. حتی افرادی که در زندگی خود شکست می خورند هم می دانند که هدف گذاری پایه و اساس هر موضوعی است و از همه مهمتر موفق ترین و تاثیرگذارترین افراد دنیا با هدف گذاری به جایگاه فعلی خود رسیده اند.

چگونه برای رسیدن به موفقیت هدف گذاری کنیم

اهدافی که روی کاغذ می نویسیم باید تا همیشه جلوی چشمان مان باشد و به ما انرژی و انگیزه بدهد تا برای موفقیت بیشتر تلاش کنیم و این اهداف را محقق کنیم. قدرتمندترین ابزار ما در ابتدای مسیر موفقیت است.

بسیاری از افراد در همان ابتدای هدف گذاری برای زندگی خود درجا می زنند و به محض اینکه به اولین مانع برخورد می کنند، احساس شکست می کنند. این افراد خیلی خوب اهداف خودشان را مشخص می کنند، درباره اهداف خود و رسیدن به آن به خوبی صحبت می کنند، ولی به مرحله عمل و اجرایی کردن برنامه ها که می رسند، شکست می خورند.

عده ای از افراد هم در ابتدا به خوبی هدف گذاری می کنند ولی مشکل شان این است که از نظر احساسی چندان به نتیجه و انتهای کار خود متعهد و وابسته نیستند. این اهداف هر چیزی می تواند باشد مثلا وزن کم کردن، خریدن یک ماشین یا رسیدن به یک موقعیت اجتماعی و … . این اهداف برای این دسته از افراد از جنس اعداد یا رویدادها نیستند که بتوانند آنها را اندازه گیری کنند یا برایشان مهلت زمانی تعیین کنند.

اگر اهداف به اندازه کافی ما را درگیر احساسات و عواطف مان کند، نیروی قدرتمندتری در ما ایجاد می کند تا به آنها برسیم.

برخی از افراد فقط در ذهن خود اهدافی را دارند و هیچ وقت این اهداف را روی کاغذ نمی آورند و یا برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای برای آنها ندارند و درنتیجه تعهد کافی هم به اهداف خود ندارند. ولی بهتر است با احساسات خود روی اهداف سرمایه گذاری کنید تا به اندازه کافی به آنها متعهد و معتقد باشید.

اهداف باید چنان واضح و روشن باشند و نتایج آنها قابل اندازه گیری باشد. همچنین باید بتوانید برای آنها زمانبندی مشخصی در نظر بگیرید تا بتوانید به آنها دست یابید. اگر می خواهید به این شیوه به اهداف خود برسید می توانید از روش های زیر کمک بگیرید:

تصویر روشنی از هدف

اگر می خواهید برای آینده خود هدف گذاری کنید باید اهداف مشابه آن را در اطراف خود دیده باشید تا تصویر روشنی از این اهداف در آینده خود ترسیم کنید. این تصویر روشن به شما کمک می کند تا جزییات آن را به طور دقیق و سنجیده موشکافی کنید و نیازهای ضروری برای رسیدن به اهداف خود را تشخیص دهید.

البته یادتان باشد که این تصویر ذهنی گاهی اوقات ممکن است با واقعیت ها و توانایی های شما سازگاری نداشته باشد.

پس کاملا به جزییات اهداف خود دقت کنید تا دچار سوء برداشت و اشتباه در برنامه ریزی و محاسبات خود نشوید.

هدف تعیین کننده مسیر است. وقتی اهداف روشن و تصویر درستی از آنها داشته باشید، بهتر می توانید مسیر درست رسیدن به آن را انتخاب کنید. زیرا اهداف مانند نوک پیکان هستند و هر زمان که تصویر آنها را به یاد بیاورید، از درستی مسیر خود هم مطمئن می شوید.

آینده نگری

اگر شما ندانید به چه نقطه ای قرار است برسید چطور می توانید به آنجا برسید؟ بسیاری از کارآفرین های موفق در کار خود برنامه های طولانی مدت دارند و گاهی اوقات برای سه سال آینده و یا حتی پنج سال آینده کاری خود برنامه ریزی دارند.

حتی شرکت های موفقی هم وجود دارند که برای ۲۵ سال آینده کاری شرکت خود برنامه ریزی دقیق کرده اند.

آنها با این دوراندیشی و برنامه ریزی های بلند مدت می توانند به اهدافی برسند که امروز مانند رویا به نظر می رسد. و این دقیقا راز محقق کردن رویاهای زندگی است. کافیست نگاهی به اطراف خود و گذشت زمان بیندازید. موبایلی که اکنون در دست شماست، شاید رویای ۱۰ سال پیش بسیاری از مردم دنیا بود ولی الان این رویا در واقعیت وجود دارد و محقق شده است.

 

پس زمان هم در هدفمندی اهمیت بسیاری دارد و می تواند یکی از فاکتورهای موفقیت باشد. بخصوص وقتی هدفی بزرگ داشته باشید و رسیدن به این هدف ساده نباشد و نیاز به زمان زیاد و تکنولوژی های آینده داشته باشد، زمان راز رسیدن به هدف است.

زمانبندی و تعیین معیار موفقیت

شما وقتی برا رسیدن به موفقیت هدفگذاری می کنید باید برای اطمینان از مسیر درست خود و نتیجه دادن تلاش های تان معیار و شاخص مناسبی برای اندازه گیری موفقیت های خود داشته باشید.

یکی از بهترین کارها برای کنترل و مدیریت برنامه موفقیت خود این است که زمانبندی های واقعی و منطقی برای اهداف خود داشته باشید و به نوعی برای آنها چسم انداز در نظر بگیرید. مثلا دقیقا مشخص کنید در یک بازه زمانی ۶ ماهه می خواهید به چه نقطه ای از هدف کوتاه مدت یا بلند مدت خود برسید. همین طور در یک بازه زمانی دو ساله در نظر دارید تا چه نقطه ای از برنامه اهداف خود دست پیدا کنید.

وقتی این نوع زمانبندی های دقیق را تعیین می کنید، دیگر زمان را هدر نخواهید داد و به طور دقیق و با استفاده از اعداد و ارقام می توانید روند تلاش های خود را در مسیر موفقیت زیر ذره بین داشته باشید و هرگاه نتوانستید در مهلت تعیین شده به برنامه ریزی خود عمل کنید، خیلی سریع متوجه می شوید و به موقع می توانید جلوی آسیب بیشتر به زمانبندی کلی خود را بگیرید.

البته باید در زمانبندی برای اهداف خود واقع بین باشید و زمان در نظر گرفته برای تحقق هر مرحله از اهداف کوتاه مدت یا بلند مدت خود را طوری درنظر بگیرید که مطابق با توانایی ها و امکانات شما باشد.چون اگر در مهلت تعیین شده نتوانید به برنامه ریزی خود عمل کنید، هم اعتماد بنفس تان کم می شود و هم برنامه ریزی دراز مدت تان بهم می ریزد.

هدف گذاری فراگیر

اگر به زندگی افراد موفق نگاهی بیندازید خواهید دید که آنها فقط برای کار خود برنامه ریزی و هدفگذاری نمی کنند بلکه متناسب با این هدف گذاری ها برای زندگی خود هم هدف گذاری دارند. غیر ممکن است شما در کار خود هدفی داشته باشید ولی این هدف از زندگی شخصی و یا رفتار شما جدا باشد.

زندگی شما وابسته به کار و شغل شماست و این دو از هم جدا نیستند. قطعا موفقیت شما در کسب و کار تان می تواند روی اهداف زندگی تان تاثیر داشته باشد و برعکس. پس باید همگام با اهداف کاری و شغلی خود برای رسیدن به موفقیت در کار، برای اهداف زندگی خود مانند سلامت، رشد شخصیت، روابط شخصی عالی و … برنامه ریزی داشته باشید.

گاهی اوقات چنان رابطه بین اهداف شخصی و کاری نزدیک و به هم پیچیده است که نمی توان اهداف شخصی و کاری را از هم جدا دانست. مثلا شما نمی توانید رابطه سلامت جسم و موفقیت در کار را منکر شوید.

پس در کنار هدفگذاری های کاری خود برای زندگی تان هم اهداف مشخص داشته باشید و همزمان برای رسیدن به تمام اهداف زندگی تلاش کنید تا شخص موفقی در زندگی تان باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *