چطور می توانیم در زندگی خود موقعیت های طلایی خلق کنیم
شما باید بدانید که خلق موقعیت های زندگی همگی زاده ی رفتار ما می باشند و رفتار ما نیز از احساسات ما نشات می گیرد. این که شما در هر لحظه چه احساساتی دارید، دقیقا به همان نسبت از خود رفتار نشان می دهید. اگر حس بدی از کسی دریافت کنید، نمی توانید رفتار خوبی از خود در برابر او نشان دهید. این مسئله در رابطه با زندگی نیز صدق می کند: اگر احساس و دید شما به زندگی مثبت نباشد، نمی توانید در زندگی روزمره خود مثبت و شاد باشید.
برای این که بتوانید به راز زندگی بهتر پی ببرید، باید در جریان باشید که در زندگی مشکلات بسیار زیادی وجود دارد؛ اما این که شما با وجود جراحت های بسیار بتوانید باز هم حرکت کنید و یا حرف بزنید و حتی این که بخندید، معجزه ای بسیار لذت بخش خواهد بود. علاوه بر تمام موارد گفته شده شما باید به این مسئله واقف باشید که فکر خود را معطوف چه مسائلی کنید که به آن افتخار کرده و یا احساس خوبی را در خود به وجود آورید تا به موفقیت در زندگی برسید.
چرا بعضی ها هیچ وقت احساس خوشبختی نمی کنند؟
برخی از افراد این سوال را مطرح می کنند که چطور این امکان وجود دارد که برخی از افراد در صورت در اختیار داشتن همه چیز باز هم نمی توانند احساس خوشبختی و موفقیت در زندگی کنند؟ دقت کنید این مسئله اصلا اهمیت ندارد که کسی چقدر از نعمت های خداوند بهره مند می باشد؛ شما همواره و در هر وضعیتی می توانید فکر خود را بر روی چیزی متمرکز نمائید که از نظر شما عالی نیست؛ یا با توقعات شما هماهنگی ندارد و خود را برای همیشه شکست خورده و از دست رفته بدانید.
اما به عقیده بسیاری از محققان خوشبختی واقعی را می توان این گونه تعبیر کرد که احساس خوشی و لذت پایدار در زندگی وجود داشته باشد و این توانایی نیز در شما باشد که خوشبختی را به هر روشی که می توانید برای خود حاصل کنید. البته بسیاری از افراد در حال حاضر تنها بر روی اشتباهات خود متمرکز می شوند و در زندگی فقط در رابطه با شکست های خود فکر می کنند، اما این مسئله تنها به دلیل عادت رخ می دهد و شما هیچ گاه آگاهانه تمایل ندارید که این افکار به سراغ شما بیاید.
نکته ای که به وجود می آید نیز به همین صورت است که شما هم می توانید آگاهانه این مسئله را کنار بگذارید. از این به بعد هدایت اتوماتیک را خاموش کرده و خودتان کنترل همه چیز را به دست بگیرید تا بتوانید یک زندگی با کیفیت را برای خود فراهم آورید.
همه ما این توانایی را داریم که کنترل رفتارمان را به دست بگیریم و اگر در این میان عمل نادرستی رخ داد، کسی جز خودمان مقصر این مسئله نیستیم. همه ما این توانایی را داریم که با بهره گیری از تصمیم های درست به موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم و با توجه به چیزهایی که آموخته ایم، بدانیم که باید بر روی چه چیزهایی متمرکز شویم.
شاید شما با این نظریه مخالف باشید و زندگی را پر از سختی و فراز و نشیب بدانید، اما به نظرم این مسئله زاده نگاه شماست و بهتر است که دوربین ذهن خود را بچرخانید، و به چیزهای خوشایندی که در زندگی وجود دارد دقت کنید. هنگامی که سکان هدایت زندگی را در دستان خود می گیرید، مسئول زندگی خود هستید و باید آن را با بالاترین کیفیت ارائه دهید و این مسئله تنها در صورتی می تواند به واقعیت تبدیل شود که به زندگی عشق بورزید و آن را زیبا ببینید.
تمرین دقت و تمرکز
خوشبختانه تمرین هایی وجود دارد که با کمک آن می توانید قدرت دقت و تمرکز را در خود افزایش دهید تا بتوانید به موفقیت در زندگی برسید. این گونه گفته می شود که برای انجام این تمرین بهتر است در مکانی حضور داشته باشید که به خوبی آن را نمی شناسید، البته در اتاق خواب نیز امکان انجام آن وجود دارد.
شما تنها ۵ ثانیه فرصت دارید تا تمام چیزهایی که به رنگ قهوه ای در آن مکان حضور دارد را به خاطر بسپارید. سپس چشم هایتان را ببندید و تمام چیزهایی را که به رنگ سبز می باشد، با صدای بلند نام ببرید. بله گول خوردید مطمئنا نمی توانید وسایل سبز رنگ را به خاطر آورید، زیرا مغز شما بر روی رنگ قهوه ای متمرکز بوده است.
اگر این کار را با رنگ دیگری انجام دهید شاید بتوانید یکی از وسایل را نام ببرید. نکته ای که در این تمرین وجود دارد این است که زندگی به همین صورت است؛ اکثر مردم تنها به رنگ خیره ای خیره می شوند و در نتیجه رنگ های شاد و زنده ی زندگی را نمی بینند و برعکس، برخی افراد تنها بر روی رنگ سبز متمرکز می شوند و حتی اگر رنگ قهوه ای را ببینند، خاطره ی آن در ذهنشان چندان پر رنگ نخواهد بود.
دقت کنید شما بر روی هر چیزی که تمرکز کنید، همان را به دست خواهید آورد. اما سوال اینجاست که چگونه می توان کانون تمرکز ذهن را تعیین کرد؟ دقت کنید انسان قادر نیست که به بسیاری از مسائل مثبت توجه کند زیرا بر اساس عقاید ما، آن ها فاقد ارزش هستند پس توجه ما بر روی آن متمرکز نخواهد شد.
به عبارت دیگر، هر کدام از ما در ذهن خود دارای یک جدول ارزش بندی هستیم که براساس باورها و عقایدمان شکل گرفته است و تنها به نکاتی توجه می کند که در این جدول از ارزش بالایی برخوردار می باشد. در واقع فکر ما در هر لحظه تنها متوجه چیزهایی می شود که در نظرمان از ارزش بیشتری برخوردار باشند.
چگونه می توان تشخیص داد که چه چیزهایی در زندگی با ارزش تر از سایر مسائل هستند؟
این که شما برای مسائل گوناگون زندگی ارزش قائل می شوید، مطمئنا تاثیر بسیار زیادی بر روی کیفیت زندگی شما خواهد داشت. این که شما در ارزیابی زندگی خود آن چیزی که ارزش بیشتری برایتان دارد را برتر از هر چیز دیگری می دانید تاثیر بسیار زیادی در زندگی شما خواهد داشت.
اما همواره سوالاتی وجود دارد که با کمک آن ها می توانید میزان ارزش هر چیز را مشخص نمائید و با استفاده از آن کیفیت یک زندگی را ارزیابی کنید. شما باید آگاه باشید که تفکر چیزی جز مراحل پرسش و پاسخ از خویش نیست. مغز شما همواره در حال ارزیابی مسائل گوناگون است، یعنی مرتب به دنبال پاسخ چراها و چگونه هاست.
سوالات جادویی؛ پاسخ های معجزه آسا
شما باید مغز خود را یک کامپیوتر بدانید که حاوی اطلاعات بسیار مهمی است، اما زمانی می توانید از آن اطلاعات استفاده کنید که سوال خود را وارد کامپیوتر کرده و سپس اطلاعات مورد نظر را دریافت نمایید. در کامپیوتر مغزتان پاسخ تمام پرسش هایتان وجود دارد و شما با وارد کردن پرسش هایتان به آن می توانید پاسخ هر سوال را پیدا کنید.
اگر بتوانید سوالات خود را به طور واضح و دقیق و در عین حال به صورت مداوم از مغز بپرسید و به آن اجازه دهید تا در فرصتی مناسب پاسخ شما را بدهد، مطمئنا می توانید به آن چیزی که می خواهید دست پیدا کنید و این پاسخ به عنوان یک ارزش در ذهن شما باقی خواهد ماند.
اگر بخواهیم تفاوت میان مغز و کامپیوتر را بیان کنیم باید به شما بگوییم که هر سوالی که برای مغز مطرح می شود، می تواند پاسخ آن را پیدا کند حتی اگر سوال مطرح شده براساس حقیقت نباشد. همچنین اگر شما هر سوالی را از کامپیوتر مغز مطرح کنید، او در بین پرونده هایی که در اختیار دارد جستجو می کند، در بایگانی خاطرات سرچ می کند تا بتواند پاسخ هایی دسته بندی شده در اختیار شما قرار دهد و در نهایت پاسخی را در اختیار شما قرار می دهد، حتی اگر پاسخ شما حقیقت نداشته باشد.
دقت داشته باشید اگر خود را عادت دهید که به طور مرتب سوالات منفی و بدون جواب منطقی از مغز کنید، احساسات روزمره شما همواره ناخوشایند و منفی خواهد شد و به این باور می رسید که هیچ چیز به خوبی پیش نمی رود و از موفقیت در زندگی دورتر خواهید شد.
اگر عادت کنید فقط به ناخوشی های زندگی فکر کنید، تنها دلیلی که می توان برای آن مطرح کرد «عادت» است. در واقع شما عادت کرده اید که به طور مرتب از خود سوالاتی را مطرح نمایید که باعث شود احساس بدی در شما ایجاد شود. به عبارت دیگر شما هر روز سوالات خاص و مشخصی را از خود می پرسید که به جای انرژی و سرزندگی به شما احساس رخوت و ناامیدی دست می دهد.
مطمئنا در طول زندگی اتفاقات بسیار ناخوشایند بی شماری رخ می دهد، اما به دلیل شکل سوال، فرض بر این گذاشته می شود که در گذشته اتفاقات بد و ناگوار رخ داده است. تا زمانی که به این شکل سوال می کنید، بر اساس قانون جذب جوابی از همین جنس نیز دریافت خواهید کرد. هر چه بر آن تمرکز کنید همان را خواهید یافت. پس به سوالاتی که از خودتان می پرسید دقت داشته باشید.