دانستنی

کلید برنامه ریزی افراد موفق – قسمت پایانی

 

نحوه برنامه ریزی انسان های موفق

همراهان عزیز، در این مقاله قصد داریم به مباحث پایانی کلید برنامه ریزی افراد موفق بپردازیم. در مقاله های قبل در مورد مباحثی از قبیل برنامه ریزی روزانه، برنامه های استراتژیک، تصمیم گیری برای کسب درآمد دلخواه و … صحبت کردیم. با ما همراه باشید.

 

استقلال مالی باید هدف نهایی باشد!

به یاد داشته باشید که کار تنها یک وسیله است برای رسیدن به یک هدف بزرگ. اگرچه مشغول بودن به کار هم مهم است. اما اگر بدانید فقط شش ماه دیگر زنده هستید همه ی این ها بی معنی می شود. پس شغل وسیله ای برای رسیدن به یک هدف نهایی است. عمر به هر حال می گذرد و وظیفه ی ما این است که با استقلال مالی آن را مبادله کنیم.

حالا این پرسش مطرح می شود که چرا باید استقلال مالی داشته باشید؟

برای آن که در خانه ی خوبی زندگی کنید؟ لباس های مناسبی داشته باشید؟ غذای خوبی بخورید و ماشین ایده آلی سوار شوید؟ مسلماً خیر! استقلال مالی برای این است که حق انتخاب داشته باشید. همه ی انسان ها به طور ذاتی خواهان آزادی هستند. من باید آزاد باشم. اصلی ترین خواسته ی ما و هر انسان دیگری نیز آزادی است.

اشتیاق ما به آزادی حدومرز ندارد و ممکن نیست کسی از زیاد آزاد بودن خسته شود. ما انسان ها عاشق آزادی هستیم و پول چیزی است که می تواند ما را آزاد کند. به بیان دیگر پول می تواند برای انسان آزادی به ارمغان بیاورد و ما به همین دلیل آن را می خواهیم.

 

برای رسیدن به موفقیت بزرگ باید چشم انداز بلندمدت داشته باشید!

به این معنی که با توجه به وضعیت فعلی بتوانید ۲۰ سال دیگر را تصور و تجسم نمایید. چشم انداز بلندمدت یعنی این که بتوانید تصور کنید ۱۰ یا ۲۰ سال گذشته و با این ذهنیت به اطراف نگاه کنید و کارهایی که باعث شده به آن جا برسید وضوح ببینید و مرحله به مرحله به عقب بازگردید تا به امروز برسید. اصلی ترین مفهوم برای داشتن چشم انداز بلندمدت «فدا کردن» است.

چه چیزهایی را امروز باید فدا کنید تا آینده ی خودتان را تضمین نمایید؟!

پاسخ این سوال، کلیدی برای رسیدن به استقلال مالی است. همه ی افرادی که کار خود را از صفر و با دستانی خالی شروع کردند و توانستند کار ارزشمندی انجام دهند، قدرت، انضباط، سرسختی و ثبات قدم زیادی داشتند تا توانستند در دوره های بلندمدت، بسیاری از داشته های خود را فدا کنند تا درنهایت به اهداف خود برسند؛ پس شما هم می توانید. فدا کردن یعنی از دست دادن چیزهایی در کوتاه مدت، برای به دست آوردن چیزهای بزرگ تر دیگری در بلندمدت.

چشم اندازهای کوتاه مدت

منظور از این چشم اندازها، ارزش گذاری تک تک دقایق عمر است. باید بتوانید وقت خود را به تکه های ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ای تقسیم کنید. در تحقیقی که چند سال پیش روی ۵۰۰ مدیر اجرایی انجام شد با بررسی عادت های مدیریتی، به ویژه در زمینه ی مدیریت زمان این افراد، مشخص شد که مدیران اجرایی که امروز بیشترین درآمد را دارند و از شغل هایی مثل کارمند ساده ی دبیرخانه وارد شرکت های بزرگ شدند و پله پله به بالای هرم مدیریتی آن شرکت رسیدند، دارای دو عادت اساسی هستند:

  • آن ها پیشاپیش در حد بسیار زیادی به نحوه ی استفاده از زمان خودشان فکر می کنند و این عادت ضامن استفاده ی بهتر این افراد، از زمان خودشان نسبت به سایر افراد است.
  • این افراد نسبت به افراد معمولی وقفت خود را دقیق تر و جزئی تر مدیریت می کنند. مثلا به این فکر نمی کنند که فردا عصر باید چه کاری انجام دهند، بلکه به این فکر می کنند فردا ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر باید چه کار انجام دهند، بعد ساعت ۳:۴۵ دقیقه و سپس ساعت ۴!

مشخص شد موفق ترین افراد آن هایی هستند که زمان آن ها به صورت دقیق تری اندازه گیری شده است.

 

یک سوال جالب

مانند همان سوال مرغ و تخم مرغ معروف، آیا افراد موفق، ابتدا موفق می شوند و بعد وقت خود را اندازه گیری می کنند؟ یا اول وقت خود را اندازه گیری می کنند و از آن به خوبی استفاده می کنند و درنهایت این عادت باعث می شود به موفقیت دست پیدا کنند؟

البته جواب کاملا مشخص است. یکی از فلاسفه می گوید: زندگی مطالعه ی توجهات است و بر اساس قانون عدم قطعیت عمل مطالعه بر روی یک پدیده، یا حتی مشاهده ی آن، رفتار آن پدیده را تغییر می دهد. همین که شخصی در مورد وقت و زمان خود بررسی و تفکر داشته باشد، باعث می شود از زمان خودش به گونه ای متفاوت یعنی بهتر استفاده کند، انگار که رفتار زمان واقعا عوض می شود.

 

استفاده سازنده از زمان

تفکر و توجه به زمان باعث می شود از آن سازنده تر استفاده کنید. استفاده سازنده از زمان، یعنی انجام کارهایی که به شما کمک می کند تا به سمت اهداف دیگر حرکت کنید، و با این حساب سازنده ترین استفاده از زمان، انجام هر کاری است که بیشتر از همه ی کارها بتواند شما را برای رسیدن به هدف نهایی یاری کند.

حالا شما به خوبی می دانید زمان خود را چگونه مدیریت کنید. فقط کافی ست خیلی ساده به زمان فکر کنید و از خود بپرسید آیا کاری که در این وقت انجام می دهید آن ویژگی های لازم را دارد یا خیر؟ بنابراین داشتن یک چشم انداز کوتاه ضروری است.

 

ترکیب چشم اندازهای بلندمدت با فرصت های کوتاه مدت

یک قانون مهمی برای رسیدن به موفقیت، ترکیبی از چشم اندازهای بلندمدت و تمرکز روی فرصت های کوتاه مدت. داشتن برنامه های بلندمدت و در کنار آن تمرکز روی دقیقه به دقیقه ی عمر یکی از مهم ترین کارهای است که همین الان می توانید انجام دهید تا مطمئن شوید در بلندمدت به اهداف خود می رسید.

آزمون مناسب برای درک این موضوع این است که بتوانید به یک نفر دیگر درس بدهید. حالا می خواهیم آزمونی را بگوییم که کاملا مطمئن شوید کاری را بلد هستید یا نه؟ این که بتوانید آن موضوع را آن قدر شفاف و خوب به شخص دیگری تدریس کنید که آن بتواند به نفر سوم تدریس کند و نفر سوم نیز به خوبی آن را متوجه شود. به همان دقتی که شما آن را درک کردید. به این ترتیب می شود مطمئن شوید که تا چه اندازه راجع به یک موضوع می دانید.

خیلی ها می گونید من به بلدم در زندگی برای خودم هدف تعیین کنم. ولی تا به آن ها می گویید پس به من هم یاد بده! می گیوند: نه من فقط برای خودم بلدم! اگر چیزی را نتوانید به صورت واضح و شفاف به زبان یا روی کاغذ بیاورید به طوری که شخصی که در حال صحبت کردن با او هستید، نتواند آن را بفهمد و به شخص سومی منتقل کند، در این صورت آگاهی درستی ندارید.

بنابراین وقتی در مورد اصول در مورد مدیریت زمان، دید بلندمدت و تمرکز کوتاه مدت، با شما صحبت می کنیم، اگر کسی از شما بپرسد اهداف بلندمدت شما چیست و چه کارهایی به صورت روزمره باید انجام دهید، تا به آن ها برسید؟! باید بتوانید سریع و واضح جواب دهید. اگر نتوانستید سریع و واضح به این سوال جواب دهید، در تاریکی شب به دنبال سایه می گردید و نمی دانید چه کارهایی دارید، ولی اگر سریع، واضح و با اطمینان جواب دهید یعنی کاملا از اهداف خودآگاهی دارید و در آینده کارهای خارق العاده ای انجام خواهید داد.

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *