دسته‌بندی نشده

۵ نکته برای غلبه بر رکود شغلی

Untitled-1-Recovered-Recovered-Recovered

۵ نکته برای غلبه بر رکود شغلی

فرض کنید شما پشت میز اداری خود نشسته اید، بی احتیاط به صفحه کامپیوتر خود خیره شده اید و گزینه های زندگی خود را حدس می زنید، به خصوص شغل خود را. در آن لحظه، زمانی که تمام انگیزه خود را برای ادامه تصمیمات خود از دست داده اید، متوجه می شوید که با رکود شغلی شدید مواجه شده اید.

چه از خانه کار کنید و چه هر روز در حال رفت و آمد به اداره باشید، زمانی در حرفه فرا می رسد که خود را در مورد تصمیمات حرفه ای خود زیر سوال می برند.

این به تدریج ایجاد می شود، زیرا موانع اصلی در محل کار صبر شما را آزمایش می کنند یا حتی کارهای پیش پا افتاده  ناامیدی شما را برمی انگیزند. تا اینکه یک روز متوجه می شوید که به اندازه کافی از این شغل سیر شده اید.

اگر می خواهید زندگی موفقی داشته باشید، ذهنیت شما کلید اصلی است.

  • ۱. نیت داشته باشید و به خود و دیگران قول بدهید
  • ۲. اهداف مشخص با زمان محدود را تنظیم کنید
  • ۳. باورهای واقع بینانه داشته باشید
  • ۴. مدام خود را ارتقا دهید و هر روز ظاهر شوید
  • ۵. از موارد فوق به عنوان منبع انگیزه درونی استفاده کنید
  • افکار نهایی

چه چیزی باعث رکود شغلی می شود؟

ممکن است دلایل زیادی پیدا کنید که بفهمید چرا در محل کار به سر حد تحمل خود رسیده اید. این دلیل می تواند رئیس، همکاران، دستگاه قهوه خراب، غرامت، ساعات اضافه کاری یا به یکباره همه چیز  باشد. یا ممکن است اصلاً نباشد.

در حالی که ممکن است دلایل بیرونی وجود داشته باشند که باعث ناامیدی شما در محل کار شوند، گاهی اوقات ممکن است نشان دهنده تمام شدن سوخت شما باشد. در نهایت، کمی درون نگری لازم است تا کشف کنیم که چه چیزی ممکن است در تمام مدت شک و تردیدهای فرد را فرافکنی کند.

بنابراین، بیایید دلایلی را بررسی کنیم که بفهمیم چرا احساس می‌کنید شغلتان در حال متوقف شدن است.

  1. نبود اهداف روشن

آیا در محل کار احساس بی هدفی می کنید؟ آیا اغلب از خود می‌پرسید که چرا کاری را که دارید، انجام می‌دهید؟ آیا نبود جهت در زندگی حرفه ای شما باعث می شود احساس بی کفایتی کنید؟

با گذشت زمان، برخی از ما ممکن است تمرکز انگیزه های خود را از دست بدهیم و این امر باعث می شود که در مسیری که گفته شد، جهت گیری کنیم. وقتی این اتفاق می‌افتد، علاقه‌مان کاهش می‌یابد و احساس می‌کنیم ارتباطمان با کار قطع شده است.

علاوه بر این، به دلیل نبود (یا کمبود) یکی از صمیمی ترین چیزهایی که می توانیم داشته باشیم، یعنی رویاها، احساس گم شدن می کنیم. و این کمبود ما را به سمت احساس سرگردانی سوق می دهد.

  1. عدم وجود چالش ها

صرف نظر از اینکه گاهی اوقات چالش‌ها چقدر خسته‌کننده می‌شوند، این دلیلی است که ما همچنان برای انجام و بهتر شدن تلاش می‌کنیم. اگر کار شما چالش برانگیز نیست و یک روال کاری کسل کننده و یکنواخت به شما ارائه می دهد که فاقد خلاقیت و آزادی بیان است، می توانید احساس خستگی کنید.

متأسفانه، این می تواند توانایی شما برای نوآوری و تفکر خارج از چارچوب را نیز از بین ببرد.

چالش‌ها ما را ناامید می‌کنند تا چیزها را به گونه‌ای متفاوت امتحان کنیم تا زمانی که به راه‌حلی برسیم – فرآیندی که زمان و انرژی می‌گیرد و به تدریج توانایی‌های ما را با پیشرفت بهبود می‌بخشد. قبل از اینکه بفهمیم بهتر از دیروز هستیم!

این سیستم انگیزه فکری ما را زنده نگه می دارد، بنابراین کاهش سرعت می تواند باعث شود  روحیه ما از بین برود.

و این ما را به علت بعدی احساس رکود در حرفه نیز می رساند.

  1. کم تحرکی

بر کسی پوشیده نیست که برخی افراد با وجود مهارت ها و توانایی های خود، خود را دست کم می گیرند.

هنگامی که افراد برای یک شغل دارای صلاحیتی بیش از حد هستند، وظایفی را انجام می دهند که کمتر از سطح مهارت (و دستمزد) خود هستند. و زمانی که از مهارت های موجود فرد به خوبی استفاده نشود، پایه ای که می توان بر آن مهارت های جدید بنا کرد، سست می شود.

نتیجه این سهل انگاری چه می شود؟ از نظر حرفه ای رشدی وجود نخواهد داشت. و عدم رشد به معنای نداشتن سرگرمی است که می تواند منجر به زندگی کاری خسته کننده شود.

  1. پاداش ناکافی

پول یک عامل محرک حیاتی در زندگی حرفه ای بسیاری از افراد است و این اصلاً اشکالی ندارد. اما وقتی مردم سخت تلاش می‌کنند تا پاداش‌هایشان را چند برابر کنند و این اتفاق نمی‌افتد، میل به انجام هر تلاشی از بین می‌رود – و به حق هم همینطور است.

ممکن است احساس کنید که شغل شما راکد شده است زیرا دستمزد خوب یا حتی کافی دریافت نمی کنید. این یک دلیل بسیار مشروع و رایج برای احساس بی‌حالی است، به خصوص زمانی که سعی می کنید بهترین کار را انجام دهید.

  1. تحریک بیش از حد

برخی از متخصصان به دلیل فشار بیش از حد کار، صبر خود را از دست می دهند. رئیس‌های بداخلاق، همکاران بی‌ملاحظه و انبوه کار به تحریک بیش از حد کمک می‌کنند.

وقتی کار به زندگی شخصی فرد نفوذ می کند، مدیریت همه چیز در هر دو طرف چالش برانگیز می شود و در نهایت منجر به فرسودگی شغلی می شود. باید تعادلی بین کم‌تحریکی و تحریک بیش از حد وجود داشته باشد و آن مرحله مطلوب جایی است که تمام رضایت در آن نهفته است.

در مورد شغل، پول تنها نوع پاداش نیست. قدردانی نکردن در محل کار به خاطر مشارکتتان و دریافت نکردن پاداش (پولی یا غیر پولی) برای تلاش‌هایتان دلایل موجهی برای احساس حقارت و دست کم گرفته شدن هستند.

در حالی که پول صورت حساب ها را می پردازد، سپاسگزاری، نفس فرد را افزایش می دهد که برای پرانرژی بودن و داشتن روحیه فرد بسیار مهم است.

نفس همیشه یک چیز منفی نیست. نقش مهمی در ایجاد عزت نفس ایفا می کند که نبود آن می تواند باعث شک و تردید به خود و از دست دادن اعتماد به نفس شود.

 

۵ کاری که می توانید برای غلبه بر رکود شغلی انجام دهید.

اگر احساس می کنید که در حال تجربه رکود شغلی هستید، نگران نباشید. همه امیدها از دست نرفته اند. هنوز کارهایی وجود دارد که می توانید برای غلبه بر این موضوع و رسیدن به اهداف شغلی خود انجام دهید.

در اینجا پنج کاری وجود دارد که می توانید برای غلبه بر رکود شغلی انجام دهید.

 

  1. نیت داشته باشید و به خود و دیگران قول بدهید.

برای چه چیزی تلاش می کنید؟ چه چیزی شما را به پوشیدن لباس کار، شرکت در جلسات و مقابله با چالش های محل کار سوق می دهد؟ آرزوی انجام دادن و حضور در زندگی حرفه ای خود را دارید؟

هر فردی توسط یک میل ذاتی برای رسیدن به چیزی هدایت می شود. هنگامی که این قصد را  برای خود و دیگران بیان کنید، برای تحقق بخشیدن به آن خواسته ها مسئولیت پذیر می شوید.

انجام این کار می تواند به طور مثبتی شما را به سمت هدف واقعی خود سوق دهد، حتی اگر درگیر حواس پرتی بی درنگی باشید.

 

  1. اهداف مشخص با زمانی محدود را تنظیم کنید.

بسیاری از مردم شغل خود را چیزی جز منبع امرار معاش نمی دانند. کار به همان اندازه که یک عنصر محرک است،  برای کسب درآمد فقط می تواند جیب شما را پر کند، نه اینکه ذهن شما را تحریک کند.

اهداف – کوتاه مدت و بلند مدت – به فرد دلیلی می دهد که منتظر هر روز و هر چالشی باشد.

با گذشت زمان، برنامه های ما با اولویت ها و نیازها تغییر می کند، اما ما هرگز بی هدف نیستیم. بنابراین، ضروری است که این حس مسیر داشتن را در یک نظم خاص مهار کنید تا هرگز احساس نکنید که به جایی خواهید رسید.

  1. باورهای واقع بینانه داشته باشید.

روز دیگر، در یک تماس ویدیویی بودم و در مورد ارزش تعیین اهداف واقعی با مراجعه کننده ام بحث می کردم که دختر ۸ ساله من ماریسا به من نشان داد که در چند هفته گذشته به یادگیری اختصاص داده بود. البته کامل نبود، اما نشان‌ی از سخت کوشی و تعهد او به هدف می داد و می توانم بگویم که تا زمانی که به آن تسلط پیدا نکند، تسلیم نخواهد شد.

جف بزوس گفت که اکثر آنها معتقدند که اگر سخت کار کنند می توانند در عرض دو هفته بر روی دسته دستی مسلط شوند. با این حال، شش ماه تمرین منظم طول می کشد تا در آن حرکت ماهر شوید.

فرض کنید کسی فکر می کند که می تواند آن را در عرض دو هفته یاد بگیرد. در این صورت، به طور غیرواقعی استانداردهای بالایی برای خود تعیین می کنند در حالی که خطر ترک سیگار را در زمانی که هدف در دوره پیش بینی شده به موفقیت برآورده نمی شود، متحمل می شوند. همچنین میل فرد برای دستیابی به استانداردهای بالا از بین می برد زیرا با جستجوی یک راه آسان، خود را دست کم می گیرد.

بنابراین، اگر می‌خواهید با موفقیت به هدفی دست یابید، باید باورهای واقع‌بینانه‌ای را در مورد سختی چیزی شکل دهید و به طور فعالانه با دیگران ارتباط برقرار کنید. سطح دشواری آن را بپذیرید و آن را بر اساس توانایی خود ارزیابی کنید. خیلی چیزها را روشن می کند، اینطور نیست؟

 

  1. مدام خود را ارتقا دهید و هر روز ظاهر شوید.

اگر می‌خواهید با تغییرات سریع در رشته خود همراه باشید و بنابراین احساس نکنید که عقب مانده‌اید، باید بازی خود را تقویت کنید.

روی کسب مهارت‌های جدید کار کنید، مهارت‌های موجود خود را در صورت نیاز تقویت کنید و با روندهای اخیر به‌روز باشید تا خود را از بازی جلوتر نگه دارید. مهمتر از آن، از تلاش و پشتکار خود برای استفاده از هر روزتان استفاده کنید، کار و ساعات کاری خود را به عنوان نماد تعهد خود به هدف صرف کنید.

در همین حال، همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که سطح دشواری هدف شما نباید تصمیم شما را متزلزل کند. برخی از مسیرها می توانند طولانی تر و خسته کننده تر از سایرین باشند. کلید این است که با صبر و شکیبایی استقامت کنید.

چیزهای خوب زمان می‌برند، پس جلد بروید و منتظر مال خود باشید!

  1. از موارد فوق به عنوان منبعی برای انگیزه درونی استفاده کنید.

یک فرد زمانی در اوج عملکرد خود قرار دارد که انگیزه درونی برای دستیابی به چیزی داشته باشد.

هدف از نکات بالا این است که به شما قدرت اراده بدهد تا چالش‌ها را تحمل کنید و در زمان‌های سخت سپری کنید، نه به این دلیل که باید به دنبال یک پاداش بیرونی باشید، بلکه به این دلیل که شما آمده اید تا نسخه بهتری از خود شوید.

وقتی انگیزه درونی داشته باشید، رکود شغلی شما – که می تواند نشانه ای از کمبود درون باشد – آسان تر می شود. این به این دلیل است که شما علت مشکلات خود را شناسایی می کنید و از ریشه با آنها مقابله می کنید و به خودتان انگیزه می دهید که به جای وابستگی به عناصر خارجی به عنوان وسیله ای برای پاداش، از درون به دنبال رضایت باشید.

سخن آخر

وقتی از زندگی حرفه ای خود ناراضی هستید، هر لحظه به کندی می گذرد که اغلب ناشی از رکود شغلی است. با این حال، رسیدن به درون می تواند به شما کمک کند تا زمانی که راه حلی برای موقعیت خود پیدا می کنید، چیزهای زیادی در مورد خودتان کشف کنید.

به عنوان سخن پایانی، من فقط به شما توصیه می کنم که در رویکرد خود منحصر به فرد و به یاد ماندنی باشید و آنچه را که دیگران را به ارزش های شما مرتبط می کند ارائه دهید. تاثیری بگذارید که به یاد ماندنی باشد!

پاداش واقعی در تماشای شکوفایی خود با هر روز، عبور از موانع و دادن دلیلی به خود برای آزمایش محدودیت ها و رهایی از چیزی است که ممکن است شما را عقب نگه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *