مقدمه
یکی از شایع ترین دلایل جدی گرفتن زندگی این است که شما در ذهن خود گیر کرده اید و خیلی زیاد فکر می کنید. جدی نگرفتن افکار را می توان از بچه ها یاد گرفت. به آن ها نگاه کنید. دلیل این که بچه ها راحت زندگی می کنند و در آرامش هستند این است که ذهنی آرام دارند و شروع به نگرانی یا اهمیت دادن به وقایع ، شرایط و موقعیت های زندگی نکرده اند. به طور خلاصه، کودکان زندگی را مشاهده می کنند ، آنها به زندگی فکر نمی کنند.
اما همین کودکان بزرگ می شوند، صاحب شغل خواهند شد و مسئولیت هایی را به عهده می گیرند. همین دغدغه ها، سکون ذهن را به یک کنسرت سنگین راک و پر از سر و صدا تبدیل می کند که این سر و صدا افکار ماست. بیشتر اوقات فقط به داستانهایی گوش می دهید که خودتان درباره جهان می گویید و زاییده ذهنتان است. در واقع رژه بی پایان افکار به جای توجه به زندگی اطرافتان ، در ذهن شما جاری می شود.
آنچه در این مقاله بررسی می شود
در ادامه این مقاله می خواهیم در مورد استفاده از روش هایی صحبت کنیم که می تواند به شما کمک کند تا سر و صدای ذهن تان را ساکت تر و بسیار دلپذیر جلوه دهد. در واقع قرار است ذهن آگاهی هایی را ارائه دهیم تا بتوانید جدی نگرفتن افکار را بیشتر دز زندگی خود پیاده کنید.
تعریف ذهن آگاهی توجه کامل به لحظه حال و مشاهده آن بدون قضاوت است. یکی از اصول اساسی ذهن آگاهی این است که همه ما افکار خود را خیلی جدی می گیریم و فکر می کنیم افکار ما همیشه معنی خاصی دارند. در حقیقت ، فکر می کنیم که افکارمان صد در صد واقعی هستند و افکار، خودِ ما هستند. یکی از دلایلی که بسیار نگران می شویم و احساسات منفی زیادی را تجربه می کنیم این است که افکار خود را در مورد جهان جدی تر از خود جهان می پنداریم.
همانطور که می دانید همه نوع افکار مسخره در سر ما می گذرد اما بهتر است گاهی اوقات به آنها اعتماد نکنید. وقتی خسته ، ناراحت ، عصبانی یا بیمار هستید ، بهتر است افکار خود را جدی نگیرید. در واقع شما “سر حال” نیستید و احساساتتان شما را کنترل می کند. بنابر این زمانی که شما دارای انرژی کافی ، هوشیاری، حالات عاطفی و سلامت روحی نیستید ، روز سختی را پشت سر می گذارید و به راحتی می توانید در سالن کنسرت راک فرو برید.
سر و صدایی کاملاً استرس زده! شما تمام این افکار را جدی می گیرید و سپس درآنچه اتفاق افتاده، گرفتار می شوید. در این زمان ها، ذهن آگاهی می تواند به شما در روشنایی افکارتان کمک کند. البته ذهن آگاهی تنها تکنیک مورد بحث ما نخواهد بود.
جدی نگرفتن افکار چگونه ممکن خواهد بود؟
در این بخش از مقاله قرار است تکنیک هایی را با هم مرور کنیم تا بدانیم چگونه می توانیم افکار خود را جدی نگیریم.
مهم ترین نکته در مسیر جدی نگرفتن افکار دانستن این مسئله است که شما افکار خود نیستید. بعضی اوقات آنچه فکر می کنید کاملاً تاریک یا مسخره است ، اما همه اینها ساختگی است. شما می توانید فکر کنید پس افکار مثبت بسازید. از ذهنتان خارج شوید و به حواس خود دقت کنید. دفعه دیگر که نگران می شوید ، به یاد داشته باشید که افکار شما واقعی نیستند. پس توجه خود را به حواس خود جلب کنید و به دنیای اطراف خود بنگرید.
به بویی که از فنجان قهوه می آید توجه کنید.ً متوجه ناهاری که می خورید باشید. چه مزه هایی حس می کنید؟ چه صداهایی را در اطراف خود می شنوید؟ آیا کسی به شما نگاه می کند؟ به جای اینکه حواس خود را پرت کنید ، سعی کنید در دنیای اطراف خود غوطه ور شوید.
افکار مزاحم را برچسب بزنید
اسم های جالب و خنده دار یا بامزه و ترسناک برای آن ها بسازید که افکار را بی اهمیت جلوه می دهد: مثلا من یک فیلم وحشتناک ساختم ، این فیلم یک فاجعه بزرگ خواهد بود. باید فیلم نامه را عوض کنم! یا نگاه کن ، من دوباره قطار را منفجر کردم. اگر نام های خنده دار ندارید ، می توانید برچسب هایی مانند “تردید” ، “ترس” ، “قضاوت” ، “فرض” ، “پیوست” و موارد دیگر را انتخاب کرده و داستان سازی کنید. ذهن آگاهی به معنای خالی کردن ذهن، خلاص شدن از احساسات دشوار ، فرار از مشکلات زندگی ، عاری از درد بودن یا تجربه کردن سعادت ابدی نیست. ذهن آگاهی به معنای پذیرفتن تجربه و حضور واقعی شماست نه در ذهن ماندنتان.
هر فکر شما را تقویت یا تضعیف می کند
هنگامی که فکر می کنید و افکار را به خود می گویید، باعث درد ، بیماری یا پریشانی شدید می شوید. “من بد هستم.” “من زشت هستم.” “من هرگز درست نمی شوم.” این سموم را در ذهن خود نگه می دارید و احساس کنید که چقدر بیمار هستید. ضعیف ، خسته ، کم حوصله و پر استرس خواهید شد. برای پاک کردن خود از هر نوع سمی که تازه مصرف کرده اید ، شروع به تمرکز روی هر عبارتی کنید که آنها را رد کند. ” من بسیار جذاب هستم.”، “موهای زیبایی دارم” و “امروز به قوانین عمل کردم.” به نویز ناشی از آن کنسرت راک سنگین که در سر شما پخش می شود توجه کنید و هر آهنگی را که باعث می شود ضربه بخورید خاموش کنید.
افکار اعمال ما کنترل نمیکنند
یکی دیگر از راه های جدی نگرفتن افکار را در ادامه می خوانیم. باید بدانیم که افکار اعمال ما را کنترل نمی کنند مگر اینکه به آنها اجازه انجام این کار را بدهیم. به یاد داشته باشید که گرگ ذهنی منفی خود را بیش از حد نکشید. نه افکار و نه احساسات شما نمی توانند تعیین کنند که چگونه رفتار می کنید. شما آن چیزی نیستید که از آن رنج می برید. ما نمی توانیم از افکار خود (یا احساساتمان) فرار کنیم ، اما می توانیم علی رغم آنها تصمیم بگیریم که چه کاری انجام دهیم. پس گرگهای داخلی خود را مرتب کنید ، نه اینکه آنها را بکشید.
سکوت یک تمرین عملی برای جدی نگرفتن افکار
تمرینی عملی را برای بهتر فهمیدن این موضوع ارائه می دهیم. سکوت کنید: “در ذهن تان بگویید من نمی توانم بازوی خود را بالا ببرم.” در ادامه بازوی خود را بلند کنید در حالی که همچنان می گویید: “من نمی توانم بازوی خود را بالا ببرم.” ممکن است تردید داشته باشید اما بالاخره بازوی خود را بالا بردید. این را برای افکار ذهنی تان هم انجام دهید.
با تبدیل افکار به یک شیء – مثلا حیوانی مثل گرگ – می توانید تأثیر افکار خود را خنثی کنید. چشمان خود را ببندید و نفس عمیق بکشید. افکار خود را به عنوان گرگ تصور کنید. آنها چه رنگی هستند؟ چقدر بزرگ هستند؟ چه نوع صدای تولید می کنند؟ چقدر نزدیک شما هستند؟ با تغییر اندازه ، رنگ ، صدا و شکل گرگ، بازی خود را با افکارتان شروع کنید. این تمرین تجسم وقتی که در زمان از احساسات متعدد پریشان باشید به شما کمک خواهد کرد.
شک کنید!
با شک و تردید به افکارتان واکنش نشان دهید ، آنچه را که ذهنتان به شما می گوید، فورا باور نکنید. “من این افکار را باور نمی کنم.” “واقعاً ، چطور؟” وقتی افکار خود را به چالش می کشید ، از قبول آنها به عنوان چیزی با ارزش جلوگیری می کنید.
احساسات خود را به یک اسم دیگر بازگردانی کنید
به اتفاقات رخ داده فکر کنید حتی زمانی که از اتفاقی که برایتان افتاد احساس پشیمانی کردید. آن لحظه ها را با یک دوست به اشتراک بگذارید ، معمولا احساسات بد با استفاده از صفتی برای نشان دادن شما اعمال می شود، مثلا “من دو مسابقه تنیس آخر خود را از دست دادم ، بازنده هستم.” هربار که چیزی را به اشتراک بگذارید ، شخص دیگر یا خودتان باید با تبدیل کردن صفت به یک اسم دیگر، آن را دوباره تغییر دهد. هدف این است که داستان خود را به صورت مثبت بچرخانید: “شما بازنده نیستید ، شما فقط دو مسابقه پشت سر هم را از دست داده اید.”
همه تفکرات با هم برابر نیستند. تماس دقیق با آنچه تجربه می کنید ، وضوح را ارائه می دهد. همچنین با تفکیک نوع تفکر ، آگاهی و درک عمیق ارائه می شود. هر بار که افکار خود را تهدید می کنید ، با استفاده از یکی از قالبهای زیر نوع افکار را با صدای بلند بگویید:
دارم فکر می کنم…
من احساس میکنم…
من اعتقاد دارم …
یادآوری می کنم …
تسکین می دهم …
یک علامت جسمی است …
استفاده از ظنز برای جدی نگرفتن افکار
اما یکی از راه های جالب ولی بامزه برای جدی نگرفتن افکار، طنز است. طنز همه مشکلات ما را حل می کند ، خصوصاً مشکلاتی که ناشی از روش تفکر ماست. وقتی افکار درونی خود را بطور جدی متوقف کنیم ، استراحت می کنیم و از عکس العمل های ناپسند خودداری می کنیم. در ادامه چند روش برای روشن کردن افکار آزار دهنده با دوز طنز آورده شده است.
با صدای خود بازی کنید
با صدای مختلف آزمایش کنید – یک شخصیت عالی مقام ، یک کودک ، کمدین و یا حتی یک حیوان. انتخاب با شماست.
با افکار خود مثل یک حیوان رفتار کنید
“حیوان منفی من سعی دارد توجه ام را جلب کند …” یا “حیوان منفی ببخشید ، من غذای شما را تمام کردم.”
هلیکوپتر شوید
تصور کنید که از آنجا برخاستید و بالاتر و بالاتر رفتید و از افکار خود فاصله گرفته اید.
عینک خود را تغییر دهید
تصور کنید که از یک جفت عینک ابری استفاده می کنید. چه اتفاقی می افتد وقتی از یک عینک جدید استفاده می کنید و جلوی مه را می گیرید؟ مثلا عینکی که همه جا را با رنگ صورتی نشان می دهد.
آهنگ بسازید
افکار خود را به متن ترانه تبدیل کنید و آن را با صدای بلند بخوانید.
می توانید روش های دیگری برای خود ابداع کنید تا با طنزی زیبا افکار را از خود دور کنید.