بر مبنای چه رویکردی به جواب می رسید: بینش آنی یا تحلیل؟
درباره آخرین باری که موفق شدیم راه حلی برای یک مشکل مربوط به کسب و کارمان پیدا کنیم، فکر کنیم. به نظرمان کدامیک از این دو راهکار بهتر می باشد؟ مسئله ای در یک چشم برهم زدن حل شود یا اینکه در ابتدا مسئله مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار گیرد تا سطح آگاهی را افزایش بخشد و در پایان راه حلی برای مشکل ارائه شود؟ جوابی که مشاهده می کنیم ممکن است ما را کمی غافلگیر نماید.
زمانی که طرحی یا مشکلی در ارتباط با یک موقعیت کسب و کار جلوی روی ما قرار دارد چه رویکردی را انتخاب می کنیم؟ مشکل را از طریق ارائه ایده ای در ارتباط با ساخت یک محصول جدید حل می کنیم؟ به فرموله کردن یک طرح بازاریابی محصول جدید فکر می کنیم؟ مشکل را بر مبنای حقایق و آمارهای واقعی حل می کنیم؟ چک لیست هایی را آماده می کنیم و در ادامه موقعیت ها و فرصت ها را تا پیدا کردن راه حل مورد نظر مورد تحلیل قرار می دهیم یا به طور کلی بر مبنای یک بینش آنی راه حلی برای مشکل ارائه می کنیم؟ به نظر میرسد بخش عمده ای از مسائل را می توان بر مبنای هر یک از این دو راه کار حل کرد. اما این دو روش در عمل تفاوت هایی با یکدیگر دارند.
تیمی از پژوهشگران دانشگاه Northwestern به سرپرستی کارلو سالوی آزمایشی را ترتیب دادند تا بررسی نمایند کدامیک از این دو رویکرد برای حل مشکلات مناسب تر هستند. برای پاسخ گویی به این پرسش، آنها بیش از ۲۰۰ دانشجوی دانشگاه Northwestern و Milano-Bicocca را فراخواندند و مسائل گوناگونی را پیش روی آنها گذاشتند تا آن را حل نمایند. این مسائل در ارتباط با کلمات درهم ریخته، معمای تصویری، معمای کلمات و شناسایی یک شی بر مبنای بخشی از یک تصویر متمرکز بودند.
به دانشجویان اجازه داده شد تا مسائل را بر مبنای رویکرد انتخابی خود، بینش اولیه یا تحلیل مسئله حل نمایند. اما دانشجویان در انتها باید گزارش می دادند از چه راهکاری استفاده نموده اند. راه حل ها را بر مبنای تحلیل یک مسئله ارائه کرده اند یا راه حل ها بر مبنای بینش اولیه به دست آمده اند. همان گونه که پیش بینی میشد، طیف گسترده ای از راه حل ها بر مبنای بینش آنی بود و جالب تر آنکه جواب هایی که بر مبنای این رویکرد ارائه شده بودند به درستی مسائل را حل کرده بودند. این پژوهش نشان داد جواب های مبتنی بر بینش در ۹۴ از زمان ها و جواب های مبتنی بر تحلیل در ۷۸ از زمان ها قادر هستند به درستی راه حل هایی را برای مسائل فوق ارائه کنند.
چرا بینش در این زمینه بهتر ظاهر شده بود؟ در جواب باید گفت، تجزیه و تحلیل به طور معمول یک مسئله را به عنوان ورودی دریافت کرده و آن را به قطعات یا مراحل کوچک تر می شکند تا هر یک از اجزا را به صورت مجزا از یکدیگر مورد بررسی قرار دهد. اگر در هر یک از این مراحل بدون آنکه موضوع را به درستی درک کرده باشیم به اشتباه راه حلی را ارائه نماییم این احتمال وجود دارد که پاسخ اشتباه کل فرآیند را تحت تأثیر خود قرار دهد و خروجی را به طور کامل خراب کند. در حالیکه در ظاهر این گونه به نظر میرسد که بینش جایی در این رویکرد ندارد. اما به طور معمول در این فرآیند خروجی کار دانشی است که به صورت ترکیبی آماده شده است. به گونه ای که در بعضی از موارد ممکن است در حل یک مشکل از ضمیر ناخودآگاه خود نیز استفاده کرده باشیم.
بینش یا شهود یک رویکرد همه یا هیچ دارد. با این وجود پژوهش فوق نمایانگر این است که مردمی که تمایل دارند مشکلات را از طریق بینش حل نمایند به احتمال زیاد می توانند هر نوع جوابی را در زمان کوتاهی ارائه کنند. در حالیکه مردمی که با اتکا بر تحلیل راه حل ها را ارائه می کنند، ممکن است در بعضی موارد با مشکل روبرو شوند.