پیش از شروع مقاله، بگذارید تعریف همدلی در محیط کار را بازبینی کنیم. همدلی در محیط کار به معنای درک این موضوع است که هیچکس در یک محیط کاری نمیتواند کار خود را بدون کمک و حمایت سایر افراد انجام دهد. هرکس باید کار و وظیفه خودش را بهخوبی انجام دهد تا کار تیم یا کل مجموعه بهخوبی انجام شود.
همهگیری ویروس کرونا باعث شد که خیلیها مجبور به ایجاد تغییرات اساسی در زندگی شخصی و حرفهای خود شوند. برخی از این تغییرات استقبال کرده و برخی هم استقبال نکردند. برای مثال، اگر کارمندی بودید که به کامپیوتر یا اینترنت پرسرعت دسترسی نداشتید، عادت کردن به شرایط دورکاری شاید برای شما چندان آسان نبود. این مشکلات خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید در تمام دنیا گریبانگیر افراد شده است. بهعنوان مثال، در کشور آمریکا که خیلیها آن را به پیشرفت و تکنولوژی میشناسیم، بیش از ۳۰ میلیون نفر از آمریکاییها دسترسی به خدمات اینترنت ثابت ندارند. این موضوع میتواند در چیزی که آن را همدلی در محیط کار مینامیم، تأثیر منفی داشته باشد و انجام کارها از روال خارج شود.
این نقص و بیعدالتی عواقبی دارد. نظرسنجی مرکز تحقیقات PEW نشان میدهد که اکثریت رهبران کسب وکارها، کارآفرینان، محققان و توسعهدهندگان پیشبینی میکنند که وابستگی به فناوری در آینده بیشتر خواهد بود. ارتباطات دیجیتال برای انجام فعالیتهای روزانه ضروری خواهد بود و کسانی که به این ارتباطات دسترسی ندارند، با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. علاوه بر این، همین نظرسنجی نشان داد که آیندهی مبتنی بر فناوری میتواند برابری اقتصادی را بدتر کند. قدرتهای بزرگ از این شرایط بیشتر سود میبرند و قویتر میشوند و کسبوکارهای ضعیفتر هم نابود میشوند. علاوه بر این، احتمال انتشار اطلاعات نادرست هم بالاتر میرود.
اگرچه این موضوع خیلی ناراحتکننده است، ولی همچنان جای امیدواری وجود دارد. اولین درسی که شرکتها در طول این همهگیری آموختند، این است که تجارت و موفقیت بر همکاری متکی است و اساس همکاری هم همدلی است. درک این موضوع چندان دشوار نیست. برای حل آن هم نمیتوان نرمافزار و اپلیکیشنهای خاصی طراحی کرد تا با همدلی با کاربران تعامل کنند. شما فقط باید تفکر خود را اصلاح و تنظیم کرده و خود را در جای دیگران بگذارید.
فناوری میتواند به ایجاد فرصتهای بیشتری برای افزایش همدلی در محیط کار کمک کند. در این مقاله چند استراتژی برای شروع کردن این فرآیند را به شما معرفی میکنیم.
۱. موانع دسترسی به فناوری را از بین ببرید
همدلی به ساختن گروه و جامعهای برابرتر کمک میکند. بدون همدلی، افراد، جوامع و گروههای آنها آسیب خواهند دید.
آینده باید در دسترس تمام افراد باشد. یکی از راههای رسیدن به این هدف، دسترسی بیشتر به تکنولوژی است. افراد باید قادر باشند به خوبی با تکنولوژی تعامل داشته باشند تا بهترین استفاده و نتایج را برای آنها به همراه داشته باشد. در غیر این صورت، این موضوع تبدیل به یک مانع برای اشتغال، پیشرفت، بهرهوری و… میشود.
اگرچه مجمععمومی سازمان ملل قطعنامهای را تصویب کرده که دسترسی به اینترنت را جزء حقوق بشر اعلام میکند، ولی این سازمان از پرداختن به نقش دولتها در این فرآیند غفلت کرده است. از این گذشته، خود شرکتها هم باید در قابل کارکنان و ذینفعان مرتبط با کسب و کار خود مسؤول باشند.
بهعنوان مثال، بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات PEW، حدود ۲۳ درصد از آمریکاییهایی که سالانه کمتر از ۵۰ هزار دلار درآمد دارند، از اینترنت استفاده نمیکنند. این رقم در کشورهای مختلف طبعا متفاوت است. در چنین شرایطی، مدیران و رهبران سازمانها میتوانند با ارائهی کمکهزینههای مربوط به خدمات اینترنت خانگی یا خرید رایانههای شخصی، بخشی از این شکاف دیجیتال را پر کنند. این موضوع در میان و بلندمدت به سود شرکت هم خواهد بود. دسترسی همگانی به این تکنولوژیها باعث افزایش و سهولت ارتباط اعضای شرکت و در نتیجه افزایش همدلی در محیط کار خواهد شد.
۲. از منابع خود برای همکاری استفاده کنید
همانطور که گفتیم، بحران کرونا با وجود تمام آسیبهایی که وارد کرد، راه را برای طیف وسیعی از فعالیتهای دورکاری هموار کرد که میتوانند همدلی در محل کار را تقویت کنند. امروزه تقریبا تمامی صنایع سعی دارند از فناوریهای مختلف را برای فعال کردن خدمات دیجیتال مانند دورکاری، بهداشت از راه دور، تجارت الکترونیک و… به کار بگیرند. شاید هنوز کمی برای مشخص شدن نتایج این تصمیمات زود باشد، اما زمان نشان خواهد داد که این پیشرفتها و اقدامات چطور میتوانند استقلال بیشتری ارائه کرده، عملکرد شغلی را بهبود ببخشند و کیفیت زندگی را هم افزایش دهند.
سازمانها باید ظهور edtech یا آموزش با استفاده از تکنولوژی را جدی بگیرند. شاید در گذشته بحث دربارهی لزوم بهکارگیری تکنولوژی در مباحث آموزشی بود. ولی امروزه در خصوص لزوم استفاده از آنها اتفاق نظر وجود دارد و مطالعات سعی در تعیین این موضوع دارند که چگونه باید از این تکنولوژیها برای پیشبرد مقاصد آموزشی استفاده کرد. پیشرفت تکنیکهای شخصیسازی شده به این معنا است که برنامههای آموزشی میتوانند بر اساس سبک زندگی، سبک یادگیری و چیزهای مختلف دیگری تطبیق داده شده و دانشآموز را برای یادگیری بهتر آماده کنند.
از سوی دیگر، کسبوکارها هم پذیرفتهاند که فناوری باعث افزایش کارایی و بهرهوری آنها میشود. نکتهی مهم، پیدا کردن ابزارهایی است که بتوانند عملکرد نیروی انسانی رابه حداکثر برسانند. شرکتها باید از منابع خود برای توانمندسازی کارکنان استفاده کنند. در حال حاضر، اگرچه راههای ارتباطی دیجیتال مختلفی وجود دارد و فرآیندهای دورکاری هم بسیار تسهیل شدهاند، ولی همچنان فاقد کارایی کافی در زمینه ایدهپردازی گروهی هستند. برخی از سازمانها با بهکارگیری سیستمهای نیمهحضوری و نیمه دورکاری سعی در حل مشکلات اینچنینی دارند، ولی تجربه نشان داده که این روش نه مشارکت کافی دارد و نه سازنده است. بنابراین شما باید سعی داشته باشید که این مانع را برطرف کنید.
در مجموع، سازمانها باید تلاش داشته باشند که از تمامی منابع و امکانات خود برای بهبود سطوح همکاری بین کارکنان استفاده کنند.
۳. بهجای روشهای کاری زمانمحور، از روشهای نتیجهمحور استفاده کنید
نحوهی شکلگیری همدلی تا حد زیادی به سازمان و محیط کاری شما بستگی خواهد داشت. ولی استفاده از سازوکارهای نتیجهمحور میتواند نقطه شروع مناسبی باشد. در بخش روشهای زمانمحور که عملکرد کارکنان و سیستم پاداشها بیشتر بر اساس زمان حضور آنها در محل کار است، سیستمهای نتیجه محور بر اساس عملکرد و دستآوردهای افراد تصمیم میگیرند. این سیستمها از لحاظ ساعات کاری میتوانند منعطف باشند، ولی کارکنان باید تمامی وظایف محولشده را بهخوبی انجام دهند. در این مدل و محیطهای کاری، کارکنان بهعنوان مشارکتکنندگان فعال در نظر گرفته میشوند. هر کدام از آنها تواناییهایی خاصی دارند که به نحوی میتواند در راستای اهداف شرکت بهکارگرفته شود. مدلهای نتیجهمحور به توانمندسازی هرچه بیشتر کارکنان هم منجر میشود. هدف نهایی این است که به کارکنان کمک شود تا موفقیت بیشتری در محیط کاری یا حتی در روزهای دورکاری به دست بیاورند.
در این مدل، مدیران باید انعطاف زمانی داشته باشند،ولی انتظارات خاصی را از کارکنان مشخص کنند و بازخوردهای عملی به آنها بدهند. در محیطهای کاری نتیجهمحور، باید موضوعات زیر را در نظر داشته باشید.
- ایجاد یک فرهنگ سازمانی قوی و درک صحیح از انتظارت نتیجهمحور
- تعریف اهداف شرکت
- نتایج قابل اندازهگیری تنظیم کنید
- توانمندسازی کارکان با فناوری و منابع مناسب
- ایجاد چارچوبی که امکان آزمایش، بررسی و پیشرفت را به کارکنان میدهد